برگ کشت که دراز و انبوه شود چنانکه ببرند آن را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بر وزن و معنی شرناف است. (از اقرب الموارد). غلۀ درازبرگ. (مهذب الاسماء). به معنی شرناف است. (آنندراج). رجوع به شرناف شود
برگ کشت که دراز و انبوه شود چنانکه ببرند آن را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بر وزن و معنی شرناف است. (از اقرب الموارد). غلۀ درازبرگ. (مهذب الاسماء). به معنی شرناف است. (آنندراج). رجوع به شرناف شود
برگ کشت که دراز و انبوه شده ببرند آن را. (ناظم الاطباء). بر وزن و معنی شریاف و آن برگ کشت است که دراز و انبوه شود چنانکه ببرند آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به شریاف شود
برگ کشت که دراز و انبوه شده ببرند آن را. (ناظم الاطباء). بر وزن و معنی شریاف و آن برگ کشت است که دراز و انبوه شود چنانکه ببرند آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به شریاف شود
مشارفه. با همدیگر مفاخرت کردن. (ناظم الاطباء). مخفف فعال از شرف و آن بزرگی و علو باشد. (از معجم البلدان) ، برآمدن و مطلع شدن بر چیزی. (ناظم الاطباء) ، نزدیک شدن. (از ناظم الاطباء)
مشارفه. با همدیگر مفاخرت کردن. (ناظم الاطباء). مخفف فعال از شرف و آن بزرگی و علو باشد. (از معجم البلدان) ، برآمدن و مطلع شدن بر چیزی. (ناظم الاطباء) ، نزدیک شدن. (از ناظم الاطباء)