جدول جو
جدول جو

معنی شرجی - جستجوی لغت در جدول جو

شرجی
(شَ جی ی)
منسوب است به شرجه که موضعی است در مکه یا نواحی آن. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
شرجی
(شَ)
بادی در بوشهر و آبادان و سایر نقاط ساحلی جنوب که از دریا وزد گرم و مرطوب و دم گیر. نام بادهای بحری که در خوزستان وزد. نام بادی که در فلاحیه از طرف دریا می وزد و دارای بخار بسیار است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
شرجی
(شَ)
احمد شهاب الدین یا زین الدین ابوالعباس شرجی زبیدی یمنی حنفی. تحصیلات خود را در مکۀ مکرمه به پایان رسانید و دارای تألیفاتی است از جمله: التجرید الصریح. طبقات الخواص. الفوائد و الصله و العوائد. در 812 میلادی بدنیا آمد و در 893 یا 999م. درگذشت. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
شرجی
((شَ))
آب و هوای گرم و مرطوب ویژه مناطق ساحلی
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
فرهنگ فارسی معین
شرجی
شارجيٌّ
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به عربی
شرجی
Muggy
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شرجی
lourd
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شرجی
उमसदार
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به هندی
شرجی
душный
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به روسی
شرجی
schwül
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به آلمانی
شرجی
задушливий
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شرجی
duszny
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به لهستانی
شرجی
闷热的
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به چینی
شرجی
abafado
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شرجی
afoso
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شرجی
benauwd
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به هلندی
شرجی
bochornoso
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شرجی
gerah
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شرجی
پسین
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به اردو
شرجی
গরম এবং আর্দ্র
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به بنگالی
شرجی
ร้อนอบอ้าว
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به تایلندی
شرجی
joto la mvua
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شرجی
蒸し暑い
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شرجی
חַם וּלְח
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به عبری
شرجی
후덥지근한
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به کره ای
شرجی
bunaltıcı
تصویری از شرجی
تصویر شرجی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شرعی
تصویر شرعی
کیشی آینیک منسوب به شرع مطابق احکام شرع موافق دین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرمی
تصویر شرمی
خجلت شرمساری شرمندگی
فرهنگ لغت هوشیار
درختی، درختدیس، سروی دبیره سروی گونه ای دبیره که وات ها برابرباشماره اند منسوب به شجر درختی به شکل درخت، نوعی خط با حساب ابجد که آن را خط سروی هم می نامند. زیرا حروف آن به شکل درخت سرو در می آید و شباهت به خط میخی دارد. و بسته به توافق طرفین خطوط مایل راست و چپ را شاخص کلمه یا حرف قرار می دهند. یعنی یک خط عمودی کوچک رسم کنند و سپس مرتبه حرف را در طرف راست و مرتبه حرف را در کلمه در طرف چپ آن به وسیله خطوط مایل و کوچکی که خطوط عمودی را قطع می نماید و تعیین می کنند و ممکن است مقام کلمه را طرف چپ و مقام حرف را طرف راست تعیین نمایند. منسوب به شجر شجریه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرتی
تصویر شرتی
زن شلخته که کارهایش بی نظم و ترتیب باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرطی
تصویر شرطی
موافق، شایسته، ثبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاجی
تصویر شاجی
فرم انگیز (فرم: غم)
فرهنگ لغت هوشیار
امید مندی، امید داشتن امید داشتن امیدوار بودن، امیدواری، جمع ترجیحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرجی
تصویر خرجی
هزینه روزانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرجی
تصویر کرجی
قایق
فرهنگ واژه فارسی سره