جدول جو
جدول جو

معنی شرتون - جستجوی لغت در جدول جو

شرتون
(شَ)
نام قریه ای است از قرای لبنان و عده ای بدان منسوبند. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابزاری میله مانند در موتور اتومبیل که حرکت را از پیستون به میل لنگ انتقال می دهد
فرهنگ فارسی عمید
(شُ)
قطران است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
سعید الخوری الشرتونی لبنانی. به سال 1849م. متولد گردید. از ادیبان سوریه و خطیبان زبردست بود. تحصیلات خود را از مدرسه عبیّه امریکایی آغاز نمود و مدت 15 سال در کالج یسوعیان و مدرسه راهبات ناصرۀ بیروت درس میداد. او را تألیفات بسیاری است از جمله: اقرب الموارد در دو جلد به اضافۀ ذیل آن و حدائق المنثور و المنظوم. السهم الصائب. الشهاب الثاقب. مطالع الاضواء فی مناهج الکتاب و الشعراء. المعین فی صناعه الانشاء و نجده الیراع. شرتونی در 1912 میلادی در قریۀ الشیاح از سواحل بیروت درگذشت. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
رشید الخوری شرتونی لبنانی. برادر سعید شرتونی در قریۀ شرتونی لبنان، بسال 1864 میلادی متولد گردید. استاد زبان عربی کالج یسوعیان بیروت بود و در سال 1905 میلادی برای تدریس زبان عربی به مصر رفت و در سال 1906 میلادی درگذشت. او را آثاری است از جمله: ترجمه تاریخ لبنان. تمرین الطلاب فی التصریف و الاعراب. مبادی العربیه در صرف ونحو و نهج المراسله و غیره. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
ثوب شتون، جامۀ نرم. (ازمحیط المحیط) (از اقرب الموارد) ، به معنی شاتن، بافندۀ جامه است. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). بافنده. (منتهی الارب) ، جامه های نرم. گویا جمع واژۀ شتن است. (منتهی الارب). به صیغۀ جمع آمده به معنی جامه های نرم. (از محیطالمحیط)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی جزو دهستان رودبار بخش معلم کلایۀ شهرستان قزوین. سکنۀ آن 600 تن و آب آن از چشمه تأمین می شود و محصول آنجا غلات و بنشن و گردو و عسل و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. ساکنین از طایفۀ مراغه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(شُ)
شربین. بمعنی قطران و آن چیزی است بغایت سیاه و هر چیز سیاه را به او نسبت کنند. (برهان). قطران. منداب. چیزی چون نفت سیاه که به شتر مالند. قطران، هرچیز بسیارسیاه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ)
گیاهی است که بدان پوست پیرایند. (ناظم الاطباء). عرتن. رجوع به عرتن شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
طرخون. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 165). ظاهراً مصحف ’طرخون’ است
لغت نامه دهخدا
(تُ)
نام فرانسوی نوعی گل آذین سنبله. (گیاه شناسی ثابتی ص 452)
لغت نامه دهخدا
(رَدِ شَ)
رشید بن عبدالله بن میخائیل بن الیاس بن خوری شاهین رامی، معروف به شرتونی. ادیب و منسوب به شرتون از دیه های لبنان بود. وی در شرتون بدنیا آمد و در کسروان بتحصیل پرداخت و زبان سریانی و فرانسه را به خوبی فراگرفت. رشید 23 سال در بیروت به تدریس ادبیات عربی پرداخت و در همان شهر درگذشت و در شرتون به خاک سپرده شد. رشید بیشتر به تألیف کتابهای درسی پرداخته است و از آن جمله است: ’تمرین الطلاب فی التصریف و الاعراب’ و ’مبادی العربیه’ در سه جزء و ’نهج المرسله’ و ’تاریخ لبنان’ که کتاب اخیر را از فرانسه به تازی برگرداند. تولد شرتونی در سال 1864 میلادی و مرگ وی در سال 1906 میلادی بود. (از اعلام زرکلی چ جدید ج 3)
لغت نامه دهخدا
قسمت مرکزی اتم که با نوترون تشکیل هسته را می دهد مثلا اتم ئیدرژن معمولی شامل یک هسته است که تنها از یک پرتون تشکیل یافته است. وزن آن در حدود 1846، 1845 وزن اتم ئیدرژن را تشکیل میدهد و چون بیشتر وزن اتم ئیدرژن مربوط باین قسمت است می توانیم بگوییم که یک پرتون در حدود یک واحد اتمی وزن دارد با وجود اینکه پرتون این قدر سنگین تر از الکترون (باندازه 1846، 1 وزن سبکترین اتمهای ئیدرژن معمولی) میباشد حجم آن فقط 5، 2 حجم الکترون را دارد. پرتون مقدار بسیار کمی الکتریسیته مثبت دارد که از حیث مقدار با الکتریسیته الکترونها برابر است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتون
تصویر شتون
بافنده
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ستوندست در خود رو، بچه گربه، نگین دان در گیاهان آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل میسازد دسته پیستون
فرهنگ لغت هوشیار
((تُ))
آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل می سازد، دسته پیستون
فرهنگ فارسی معین
تارهای عنکبوت معلق در هوا که در اثر باد پراکنده شود
فرهنگ گویش مازندرانی