پیاپی ریزنده و روان. (برهان) (آنندراج). روان و پیاپی ریزنده. (ناظم الاطباء). - باران شران، به اعتبار پیاپی ریختن و به این معنی به کسر ’ش’ هم آمده است و عربان ثجاج گویند. (برهان) (آنندراج). بارانی که پیاپی ریزد. (ناظم الاطباء)
پیاپی ریزنده و روان. (برهان) (آنندراج). روان و پیاپی ریزنده. (ناظم الاطباء). - باران شران، به اعتبار پیاپی ریختن و به این معنی به کسر ’ش’ هم آمده است و عربان ثجاج گویند. (برهان) (آنندراج). بارانی که پیاپی ریزد. (ناظم الاطباء)
جائی است به یمن: و فی بلد بنی غصین معدن فضه عند الحشران بالخرابه الغادیه عند حشران عند الجربتین الکبیرتین. (از کتاب الاکلیل همدان بنقل چاپ کننده کتاب الجماهر در ص 268)
جائی است به یمن: و فی بلد بنی غصین معدن فضه عند الحشران بالخرابه الغادیه عند حشران عند الجربتین الکبیرتین. (از کتاب الاکلیل همدان بنقل چاپ کننده کتاب الجماهر در ص 268)