- شرافت (دخترانه)
بزرگ منشی، ارزشمندی
معنی شرافت - جستجوی لغت در جدول جو
- شرافت
بزرگ و بلند قدر شدن، بزرگواری، بلندقدری
- شرافت (شَ / شِ فَ)
شرف. بزرگی. بزرگواری. بزرگ مقداری. مجد. رفعت. قدر. (یادداشت مؤلف). نجابت و اصالت و بزرگواری و بلندقدری و بزرگ مرتبگی. (ناظم الاطباء).
- شرافت نسب، ارجمندی از حیث خاندان و نسب. (فرهنگ فارسی معین)
- شرافت نسب، ارجمندی از حیث خاندان و نسب. (فرهنگ فارسی معین)
- شرافت
با شرف بودن، بزرگواری مجد، قدر
- شرافت ((شَ فَ))
بزرگواری
- شرافت
بزرگ منشی
- شرافت
اصالت، بزرگواری، عفت، نجابت
متضاد: بی عفتی
متضاد: بی عفتی
- شرافت
شرفٌ
- شرافت
Dignity, Honorability, Nobleness
- شرافت
dignité, honorabilité, honneur
- شرافت
heshima
- شرافت
شرافت بخشی، اشراف، شرافت
- شرافت
وقار , عزت کا معیار , شرافت
- شرافت
মর্যাদা , সম্মানযোগ্যতা , সম্মান
- شرافت
ศักดิ์ศรี , เกียรติคุณ , เกียรติ
- شرافت
尊厳 , 名誉性 , 名誉
- شرافت
onur, onurluluk
- شرافت
достоинство , почетность , благородство
- شرافت
כָּבוֹד , כבודיות , כבוד
- شرافت
존엄 , 명예성 , 명예
- شرافت
गरिमा , सम्माननीयता , मान
- شرافت
waardigheid, eerbaarheid, eer
- شرافت
dignidad, honorabilidad, honor
- شرافت
dignità, onorabilità, nobiltà
- شرافت
dignidade, honorabilidade, honra
- شرافت
尊严 , 荣誉性 , 荣誉
- شرافت
godność, honorowość, honor
- شرافت
гідність , шанованість , честь
- شرافت
Würde, Ehrbarkeit, Ehrenhaftigkeit
- شرافت
martabat, kehormatan
