نی کنایه از قلم در موسیقی کنایه از نی لبک بیشه احمق جبان، شترمرغ ماده کرم شب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، ولدالزّنا، آتشک، شب افروز، شب فروز، شب تاب، کرم شب افروز، چراغک، شب چراغک، کاونه، چراغینه، کمیچه، آتشیزه
نی کنایه از قلم در موسیقی کنایه از نی لبک بیشه احمق جبان، شترمرغ ماده کِرمِ شَب تاب، حشره ای باریک و زرد رنگ از خانوادۀ سوسک که مادۀ آن از زیر شکم خود نور می تاباند، وَلَدُالزِّنا، آتَشَک، شَب اَفروز، شَب فُروز، شَب تاب، کِرمِ شَب اَفروز، چِراغَک، شَب چِراغَک، کاوُنِه، چِراغینِه، کَمیچِه، آتَشیزِه
ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، جرقّه، اخگر، سینجر، لخچه، لخشه، آلاوه، جذوه، جمر، آتش پاره، جمره، ضرمه، آییژ، ژابیژ، خدره، ابیز، ایژک، بلک
ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، جَرَقّه، اَخگَر، سَیَنجُر، لَخچِه، لَخشِه، آلاوِه، جَذوِه، جَمر، آتَش پارِه، جَمَرِه، ضَرَمِه، آییژ، ژابیژ، خُدرِه، اَبیز، ایژَک، بِلک
تأنیث شارع. دارٌ شارعه، خانه ای که در آن بسوی راه باز باشد. (ناظم الاطباء). قریبه من الطریق النافذ. (اقرب الموارد). ج، شوارع. (اقرب الموارد). رماح شارعه و شوارع، نیزه های راست بسوی کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)... ای مسدده. (اقرب الموارد)
تأنیث شارع. دارٌ شارعه، خانه ای که درِ آن بسوی راه باز باشد. (ناظم الاطباء). قریبه من الطریق النافذ. (اقرب الموارد). ج، شوارع. (اقرب الموارد). رماح شارعه و شوارع، نیزه های راست بسوی کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)... ای مسدده. (اقرب الموارد)
جبه ای است جلوباز، و فقط از پشم می تواند باشد. ج، دراریع. (از اقرب الموارد). جامه ای است و اکثر جامۀ صوف را گویند. (آنندراج) : و من دخل الدار علی مراتب فمنهم من یلبس المبطنه و منهم من یلبس الدراعه و منهم من یلبس القباء. (البیان و التبیین ج 3 ص 78). و رجوع به دراعه شود
جبه ای است جلوباز، و فقط از پشم می تواند باشد. ج، دَراریع. (از اقرب الموارد). جامه ای است و اکثر جامۀ صوف را گویند. (آنندراج) : و من دخل الدار علی مراتب فمنهم من یلبس المبطنه و منهم من یلبس الدراعه و منهم من یلبس القباء. (البیان و التبیین ج 3 ص 78). و رجوع به دراعه شود