زاج سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، قلیا، خشار، لخج، شخیره، بلخچ، اشخار برای مثال از نمک رنگ او گرفته قرار / خاکش از گرد شور گشته شخار (عنصری - لغت فرس۱ - شخار)، چه باید تو را سلسبیل و رحیق / چو خرسند گشتی به سرکه و شخار؟ (ناصرخسرو۱ - ۲۸۰)
زاجِ سیاه، قلیا که از اشنان گرفته می شود و در صابون پزی به کار می رود، قَلیا، خُشار، لَخج، شَخیرِه، بَلخَچ، اَشخار برای مِثال از نمک رنگ او گرفته قرار / خاکش از گرد شور گشته شخار (عنصری - لغت فرس۱ - شخار)، چه باید تو را سلسبیل و رحیق / چو خرسند گشتی به سرکه و شخار؟ (ناصرخسرو۱ - ۲۸۰)
منسوب به شاخ، (ناظم الاطباء)، از جنس شاخ: دگمۀشاخی، که از شاخ یا مانند آن تراشیده است، شنه، شانۀ خرمن افشانی، چوبی باشد سه شاخه و دسته ای هم دارد که دهقانان با آن غلۀ کوفته شده را بر باد دهند تا دانه از کاه جدا شود، (برهان قاطع)
منسوب به شاخ، (ناظم الاطباء)، از جنس شاخ: دگمۀشاخی، که از شاخ یا مانند آن تراشیده است، شنه، شانۀ خرمن افشانی، چوبی باشد سه شاخه و دسته ای هم دارد که دهقانان با آن غلۀ کوفته شده را بر باد دهند تا دانه از کاه جدا شود، (برهان قاطع)
خاوندی خویشیک، تنیک، کشوری منسوب به شخص خصوصی فردی. آن چه متعلق به خود شخص باشد: خانه شخصی ماشین شخصی، کسی که شغلی غیر نظامی دارد شهری سیویل کشوری مقابل نظامی لشکری، آن چه مربوط به شخص غیر نظامی است سیویل مقابل نظامی لباس شخصی
خاوندی خویشیک، تنیک، کشوری منسوب به شخص خصوصی فردی. آن چه متعلق به خود شخص باشد: خانه شخصی ماشین شخصی، کسی که شغلی غیر نظامی دارد شهری سیویل کشوری مقابل نظامی لشکری، آن چه مربوط به شخص غیر نظامی است سیویل مقابل نظامی لباس شخصی