- شحنا
- دشمنی
معنی شحنا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع حنو، کنارها و سوی ها
فراخدهانه چون چاه، فراخگام چون شتران
نایب حاکم شهر، داروغه، پلیس
ماهیاوه (گویش بندری) نانخورشی است از ماهی اشنه، موتو نانخورشی است که از ماهی کوچک ترتیب دهند ماهیتابه (صحنات اخص از آنست)، نانخورشی است که از ماهی کوچک ترتیب دهند ماهیتابه (صحنات اخص از آنست)
داروغه، پلیس، پاسبان و نگهبان شهر
اطراف و جوانب
احنای سینه: کنایه از باطن، ضمیر
احنای سینه: کنایه از باطن، ضمیر
سرنا، از سازهای بادی که از لوله ای دراز چوبی یا فلزی با چند سوراخ تشکیل شده، سورنای، سرغین، شاهنای، نای ترکی، سورنا، نای رومی
گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که خود تیره مشخصی را بنام حنا میسازد این گیاه بصورت درختچه ای است که در شمال و مشرق افریقا و عربستان و ایران و هند کشت میشود، خمیدگی، عمل خم شدن، گیاهیست دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند گیاهیست دارای برگ معروفی که بدان رنگ کنند
بارکردن بارگیری، پرکردن، دوراندن کینه ورزی
فراخ
دشمن داشتن، دوری جستن، خستویی، بیزاری، حرکت انسان یا جانور بر روی آب بوسیله، تحرک بازوان و پاها، سباحت
رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، شنار، شناه، شناو، اشناب، آشناب، اشناه، آشناه، آشنا، اشنه، سباحت
((حِ یا حَ))
فرهنگ فارسی معین
درختچه ای است با برگ هایی شبیه برگ انار که گل هایش سفید و خوشبو است. برگ های آن را آسیاب کرده و به شکل گرد در می آورند و برای رنگ کردن موی سر، ناخن یا دست و پا به کار می برند
حنای کسی رنگ نداشتن: کنایه از از احترام و اعتنای کسی به واسطه خطایی از بین رفتن
حنای کسی رنگ نداشتن: کنایه از از احترام و اعتنای کسی به واسطه خطایی از بین رفتن
((ش))
فرهنگ فارسی معین
حرکت انسان یا جانور در زیر یا روی آب با کمک حرکات منظم و همآهنگ دست و پا که انواع مختلف دارد، شناه
گردی سبز رنگ که از گیاهی به همین نام به دست می آید و برای رنگ کردن پوست و مو به کار می رود، درختی کوچک با گل های سفید و معطر که از گرد آن حنا تهیه می شود