تیز از کوه و جز آن. (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) ، در منتهی الارب تیز و تند از اسب و جز آن معنی شده و ظاهراً سهوی در کلمه خیل و جبل برای مؤلف یا ناسخ منتهی الارب روی داده است
تیز از کوه و جز آن. (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) ، در منتهی الارب تیز و تند از اسب و جز آن معنی شده و ظاهراً سهوی در کلمه خیل و جبل برای مؤلف یا ناسخ منتهی الارب روی داده است
تنها و نادر و غریب شدن. (از منتهی الارب). ندرت. نادر شدن. کمی، مقابل اطراد. کم یابی. دیریابی. دشواریابی. (یادداشت مؤلف). عزت. اندک یافت شدن. (لغت سید شریف جرجانی) ، پراکنده و یک یک گردیدن. (منتهی الارب). پراکنده شدن، تنها و غریب کردن. لازم و متعدی است. (از منتهی الارب) ، تنها شدن. (لغت سید شریف جرجانی). تنها ماندن. (مهذب الاسماء). رجوع به شذ شود
تنها و نادر و غریب شدن. (از منتهی الارب). ندرت. نادر شدن. کمی، مقابل اطراد. کم یابی. دیریابی. دشواریابی. (یادداشت مؤلف). عزت. اندک یافت شدن. (لغت سید شریف جرجانی) ، پراکنده و یک یک گردیدن. (منتهی الارب). پراکنده شدن، تنها و غریب کردن. لازم و متعدی است. (از منتهی الارب) ، تنها شدن. (لغت سید شریف جرجانی). تنها ماندن. (مهذب الاسماء). رجوع به شذ شود