جدول جو
جدول جو

معنی شحاط - جستجوی لغت در جدول جو

شحاط
(شَحْ حا)
دور و بعید. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شحاط
گریزنده، شتر
تصویری از شحاط
تصویر شحاط
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محاط
تصویر محاط
ویژگی چیزی که اطراف آن گرفته شده، احاطه شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شباط
تصویر شباط
از ماه های شمسی عربی پس از کانون دوم و پیش از آذار
فرهنگ فارسی عمید
(شِ)
چوبی است که در دهان بره و بزغاله در عرض کنند تا شیر نمکد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ واطط)
جمع واژۀ شاطّه. (ناظم الاطباء). رجوع به شاطّه شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
شمحط. شمحوط. بسیار دراز. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
توابل. دیگ افزار: قدر تسع شاه بشماطها، دیگی که وسعت یک گوسپند با دیگ افزار آن دارد. (ناظم الاطباء). رجوع به دیگ افزار، تابل، توابل و شمط شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
زن نیکو گوشت و تن و نیکورنگ. ج، شناطات، شنائط. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(شِ)
نام محلی کنار راه قزوین و زنجان، میان شریف آباد و خرم دره، در 221400گزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
بوی پنبه و پشم سوخته، (منتهی الارب) (آنندراج)، گند پنبۀ سوخته، (مهذب الاسماء)، بوی پنبۀ سوخته، (از اقرب الموارد)، جمع واژۀ شوط، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)، رجوع به شوط شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
شهری است در یمن و آن را توابع بسیاری است. (معجم البلدان) :
قالوا لنا السلطان فی شاحط
یأتی الزنا فی موضع الغائط
قلت هل السلطان اعلامها
قالوا بل السلطان من هابط.
زید بن الحسن الاخاطی (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
از خدام هارون الرشید. (حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 225)
لغت نامه دهخدا
نام تیره ای است از قبیلۀجوابر در جبل الدروز سوریه. (از معجم قبایل العرب)
لغت نامه دهخدا
(شُ)
به لغت رومی ماه آخر زمستان است. (برهان قاطع). یکی از ماههای سریانی است که میان ماه کانون الثانی و آذار قرار دارد. (از متن اللغه). ماهی است از سال رومی و آن ماه آخر زمستان است. (منتهی الارب). مشهور در شباط شین معجمه است و جوهری در صحاح آورده که سین مهمله است و شاید که اصل آن شین معجمه و معرب آن سین مهمله باشد. در اصل سریانی این کلمه شباط با شین بوده و در عربی با شین و سین هر دو استعمال شده است. (فرهنگ نظام). تمام دوازده ماه سال رومی در این شعر جمع است:
دو تشرین و دو کانون و پس آنگه
شباط و آذر و نیسان ایار است
حزیران و تموز و آب و ایلول
نگهدارش که از من یادگار است.
(نصاب الصبیان).
ماه ششم از سال سریانی و آن ماه سیم زمستان است. مطابق اسفندارمذ فارسی و حوت عرب و سیزدهم فوریه رومی. از دهم بهمن است تا دهم اسفند و میان کانون دوم و آذار و تقریباً مطابق با ’مزعزن ’ ایران باستان. (یادداشت مؤلف). پنجمین ماه سال سریانی. این نام از اسم یازدهمین سال یهودیان، شباط که تقریباً بر آن منطبق است اخذ شده. این ماه از 31 ژانویۀ تقویم رومی شروع شود و 28 روز دارد و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده شود و با فوریۀ فرنگی نیز منطبق گردد. (حاشیۀ برهان چ معین). نام یکی ازماههای رومی است و آن را اشباط و سباط به اعتبار فراوانی باران گویند. این نام را در لاتین ’فرواریوس’ گویند، به معنی پاکیزگی نسبت به عید تطهیر که در روز 15 آن ماه است. روزهای ماه شباط 28 روز است و در سنۀ کبیسه یک روز بر آن اضافه شود و 29 روز گردد. (از دائره المعارف بستانی)
لغت نامه دهخدا
(تَ زُ)
شحط. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). دور شدن. (تاج المصادر) (المصادر زوزنی). رجوع به شحط شود
لغت نامه دهخدا
(تَ جُهْ)
کشیدن. با خود کشیدن، این طرف و آن طرف کشیدن، بسیار دلربا بودن. (از دزی ج 1 ص 732)
لغت نامه دهخدا
(تَنْ)
بغض و عداوت نمودن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دور کردن کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَحْ حا)
پیه فروش. (منتهی الارب) (دهار) (مهذب الاسماء). فروشندۀ پیه. (از اقرب الموارد) (از اساس البلاغه) ، آنکه بسیار اطعام نماید مردم را با پیه. (از ذیل اقرب الموارد) (از اساس البلاغه) ، فربه. (از اساس البلاغه زمخشری) ، بسیارخواهندۀ پیه. دوست دارندۀ پیه. (از اساس البلاغه)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دور: منزل شاحط، ای بعید. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
جای گرداگرد برآورده شده برای گوسفند و شتران و برای مردمان، گرداگرد فراگرفته، احاطه شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاط
تصویر شیاط
بوی سوخته پنبه یا پشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناط
تصویر شناط
خوش آب و رنگ: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمحاط
تصویر شمحاط
بسیار دراز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاث
تصویر شحاث
گدای چسبان، گل مژه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاج
تصویر شحاج
آوای کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاح
تصویر شحاح
زفت، آزمند، اندک چون آب، شترکم شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحام
تصویر شحام
پیه فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطاط
تصویر شطاط
راست بالایی
فرهنگ لغت هوشیار
ماه فوریه نام یکی از ماه های رومیان پنجمین ماه سال سریانی ماخوذ از نام یازدهمین ماه سال یهودیان که تقریبا بر آن منطبقاست. این ماه در 31 ژانویه تقویم رومی شروع می شود و شامل 28 روز است و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده می گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاحط
تصویر شاحط
دور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشحاط
تصویر اشحاط
دورکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محاط
تصویر محاط
((مُ))
احاطه شده
فرهنگ فارسی معین
((شُ))
پنجمین ماه سال سریانی مأخوذ از نام یازدهمین ماه سال یهودیان که تقریباً بر آن منطبق است. این ماه در 31 ژانویه تقویم رومی شروع می شود و شامل 28 روز است و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده می گردد
فرهنگ فارسی معین