جدول جو
جدول جو

معنی شجنات - جستجوی لغت در جدول جو

شجنات
(شِ)
جمع واژۀ شجنه. (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شجنه شود
لغت نامه دهخدا
شجنات
(شُ جِ)
جمع واژۀ شجنه. (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شجنه شود
لغت نامه دهخدا
شجنات
(شُ جُ)
جمع واژۀ شجنه. (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به شجنه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وجنات
تصویر وجنات
روی، چهره، صورت، سیما، گونه، رخ، غرّه، رخساره، دیمه، چیچک، دیباجه، چهر، لچ، خدّ، گردماه، سج، عارض، دیباچه، دیمر، رخسار، عذار، محیّا
فرهنگ فارسی عمید
(دُ جُنْ نا)
جمع واژۀ دجنه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وَ جَ)
جمع واژۀ وجنه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (دهار). جمع واژۀ وجنه که به معنی رخسارۀ آدمی باشدو موی ریش در آنجا نمیروید و آن پهلوی بینی و زیر چشم میباشد و آن موضوع اگرچه جز رخساره است مگر مجازاً رخساره را گفته میشود. (آنندراج) (غیاث اللغات) : و اشک ندامت بر صفحات وجنات از فوارۀ دیدگان رها کرد. (سندبادنامه ص 153). رجوع به وجنه شود
لغت نامه دهخدا
(شُ)
شناه. جمع واژۀ شانی. (از ناظم الاطباء). دشمن دارندگان و این جمع تکسیر شانی ٔ است که مهموزاللام است. (غیاث اللغات). رجوع به شانی ٔ شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از وجنات
تصویر وجنات
رخسار و گونه را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنات
تصویر جنات
بهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وجنات
تصویر وجنات
((وَ جَ))
جمع وجنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنات
تصویر جنات
((جَ نّ))
جمع جنت، بهشت ها، بوستان ها
فرهنگ فارسی معین