جدول جو
جدول جو

معنی شجاج - جستجوی لغت در جدول جو

شجاج
(شِ)
جمع واژۀ شجّه به معنی سرشکستگی. (از منتهی الارب). شکستگیی که به دماغ رسد و در وقت بکشد و آن ده مرتبه است که به ترتیب چنین است: 1- قاشره که حارصه باشد. 2- باضعه. 3- دامیه. 4- متلاحمه. 5- سمحاق. 6- مرضحه. 7- هاشمه. 8- منقله. 9- آمه. 10- دامغه و ابوعبید دامغه را پس دامیه افزوده است. (از اقرب الموارد: ’د م غ’ ذیل دامغه)
لغت نامه دهخدا
شجاج
(شَجْ جا)
سابح. شجاج. مرد شدیدالشج. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شجاج
(تَنْ)
با هم سر شکستن: یقال بینهم شجاج، ای شج بعضهم بعضا. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شجاج
سرهم راشکستن گرد نیو دلیر، گرزه مار، ازچهره های سپهری
تصویری از شجاج
تصویر شجاج
فرهنگ لغت هوشیار
شجاج
((ش))
سر یکدیگر را شکستن
تصویری از شجاج
تصویر شجاج
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عجاج
تصویر عجاج
با بانگ و فریاد، پرآواز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
زج ها، دندانها، جمع واژۀ زج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لجاج
تصویر لجاج
ستیزه کردن، سرسختی نمودن، ستیزگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
حاج ها، به حجّ رفتگان، جمع واژۀ حاج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثجاج
تصویر ثجاج
روان شونده، فروریزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فجاج
تصویر فجاج
درّه، زمین دراز و کشیده میان دو رشته کوه، راه میان دو کوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضجاج
تصویر ضجاج
انگم خوراکی، فریاد و شورش، ستیزه صمغ مترشح از درختان
فرهنگ لغت هوشیار
گرد، دود، گول، نو دیده نو کیسه فرومایه بوتیمار از مرغان آبی، بانگی پرآوا، گرد انگیز، دود انگیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فجاج
تصویر فجاج
گشاده راه، جمع فج، گشاده راه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لجاج
تصویر لجاج
ستیزه کردن، عناد، یک دندگی، خیرگی، بستهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجاج
تصویر مجاج
خدو انداخته خدو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجاج
تصویر هجاج
تیز رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قجاج
تصویر قجاج
سیم خار باله از ماهیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شماج
تصویر شماج
نان جو، تفاله انگور، اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دجاج
تصویر دجاج
مرغ خانگی، ماکیان و خروس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجار
تصویر شجار
تخت روان بیمارکش، دهان بند، داغ برشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجاع
تصویر شجاع
دلیر و پر دل، قویدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجام
تصویر شجام
سرمای سختی باشد که درختان را بخشکاند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجیج
تصویر شجیج
شکسته سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاج
تصویر شحاج
آوای کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سجاج
تصویر سجاج
شیر آبکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجاب
تصویر شجاب
جمع شجب، بلندها درازها، سربنشیشه چوب پنبه، چوب رختی دارچوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
کسی که بسیار حج کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثجاج
تصویر ثجاج
فرو ریزنده، ریزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
شیشه، آبگینه دندانهای پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
((جُ جّ))
جمع حاج، کسانی که حج گزارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دجاج
تصویر دجاج
((دُ یا دَ))
ماکیان، مرغ خانگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حجاج
تصویر حجاج
((حَ جّ))
بسیار حج کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زجاج
تصویر زجاج
((زُ))
شیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شجاع
تصویر شجاع
دلیر، شیردل
فرهنگ واژه فارسی سره