جدول جو
جدول جو

معنی شتیوی - جستجوی لغت در جدول جو

شتیوی
(شَ تی)
بطنی است از مسیعید از عشیرۀ مغره که از وابستگان قبیلۀ عبده از شمر قحطانیه است. (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 582)
لغت نامه دهخدا
شتیوی
(شَ تی)
فخذی است از ابی کنش از حدیدیین یکی از عشایر سوریه معروف به أبی شتیوی (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 582)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ویژگی کشتی که در زمستان بکارند و حاصلش در بهار یا تابستان به دست آید مانند جو و گندم
فرهنگ فارسی عمید
(شُ تَ)
منسوب به شتیم که بطنی است از بنی ضبه. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(تَیْ وی ی)
شعری که به ’تاء’ تمام شده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ تَ)
منسوب به شتوه. (از اقرب الموارد). منسوب به شتاء. (منتهی الارب). رجوع به شتوی شود، در اصطلاح به معنی غله یعنی گندم وجو به کار رود مقابل صیفی که بر تره بار اطلاق شود.
- زراعت (محصول) شتوی، کاشتی که در زمستان کنند و حاصلش در بهار یا تابستان به دست آید. (فرهنگ فارسی معین).
- نهر شتوی، رودی که در زمستان جریان دارد و در تابستان خشک است. (از محیط المحیط).
- شتوی کاری، کشت غله. کشت گندم و جو. اصطلاحاً مقابل صیفی کاری، که کشت تره بار است. (از یادداشت مؤلف).
، باران زمستان. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
منسوب به شتوه. (از اقرب الموارد). منسوب به شتاء. (منتهی الارب). اگر شتاء جمع شتوه باشد منسوب به آن شتوی خواهد بود. (از متن اللغه). و رجوع به شتوی شود
لغت نامه دهخدا
(شی)
شیبی. سرازیری. (یادداشت مؤلف). رجوع به شیبی و شیو شود
لغت نامه دهخدا
(شَ تی وی یی)
نام قبیله ای است از محمودیین از حجایا که یکی از قبایل شرقی اردن هاشمی است. (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 582)
لغت نامه دهخدا
پولی باشد که در قمار ببرند و به حاضران مجلس یا به صاحب خانه به رسم انعام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
زمستانی گیاه زمستانی منسوب به شتا زمستانی. یا زراعت (محصول) شتوی. کاشتی که در زمستان کنند و در بهار یا تابستان به دست آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتوی
تصویر شتوی
((شَ تَ))
زمستانی
فرهنگ فارسی معین
زمستانه، زمستانی
متضاد: صیفی
فرهنگ واژه مترادف متضاد