نام نوعی شتر کم موی بارکش است. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). رجوع به لوک شود، آدم بی قواره و بی ریخت و کسی را که پشم و پیله اش ریخته یا بر اثر بیماری و علل دیگر شکلی ناهنجار به خود گرفته است به شترلوک مانند کنند. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
نام نوعی شتر کم موی بارکش است. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). رجوع به لوک شود، آدم بی قواره و بی ریخت و کسی را که پشم و پیله اش ریخته یا بر اثر بیماری و علل دیگر شکلی ناهنجار به خود گرفته است به شترلوک مانند کنند. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
نوعی پلو. طرز تهیۀ آن چنین است که شکر را مانند سکنجبین قوام آورند و در چلوکش بر روی برنج ریزند و بر هم زنند و هر قدر هم که از شکر بماند بر رویش ریزند. سپس پوست نارنج را زیر آب گرفته و مقشر کنند و روغن را داغ کرده بعد از سرخ شدن پیاز اینها را ریخته و مقداری کشمش هم داخل کنند و بقدر یک پیاله شیرۀ شکر را برداشته در میان آن گلاب ریزند و با زعفران و ادویه در میان همین لوازم ریخته میجوشانند بقدری که شکر بخورد اینها برود، آنگاه بیرون آورده در لای برنج گذارند. (فرهنگ فارسی معین)
نوعی پلو. طرز تهیۀ آن چنین است که شکر را مانند سکنجبین قوام آورند و در چلوکش بر روی برنج ریزند و بر هم زنند و هر قدر هم که از شکر بماند بر رویش ریزند. سپس پوست نارنج را زیر آب گرفته و مقشر کنند و روغن را داغ کرده بعد از سرخ شدن پیاز اینها را ریخته و مقداری کشمش هم داخل کنند و بقدر یک پیاله شیرۀ شکر را برداشته در میان آن گلاب ریزند و با زعفران و ادویه در میان همین لوازم ریخته میجوشانند بقدری که شکر بخورد اینها برود، آنگاه بیرون آورده در لای برنج گذارند. (فرهنگ فارسی معین)
گلوی شتر، آنچه مانند گلوی شتر منحنی باشد. (فرهنگ فارسی معین) ، در اصطلاح مقنیان، راه آب زیرزمینی با لوله یا تنبوشه های بزرگ در زیر نهر یا رودخانه و آن چنان باشد که از دو سوی رودخانه همچون دو چاه تعبیه کنند و آن دو را از زیر رودخانه به هم بپیوندند تا آب از یک سمت فرورود و از سمت دیگر بالا آید. چاه آب گیر را ’نر’ و چاه آب ده را ’لاس’ گویند. منگل. (فرهنگ فارسی معین)
گلوی شتر، آنچه مانند گلوی شتر منحنی باشد. (فرهنگ فارسی معین) ، در اصطلاح مقنیان، راه آب زیرزمینی با لوله یا تنبوشه های بزرگ در زیر نهر یا رودخانه و آن چنان باشد که از دو سوی رودخانه همچون دو چاه تعبیه کنند و آن دو را از زیر رودخانه به هم بپیوندند تا آب از یک سمت فرورود و از سمت دیگر بالا آید. چاه آب گیر را ’نر’ و چاه آب ده را ’لاس’ گویند. منگل. (فرهنگ فارسی معین)
آن چه که مانند گلوی شتر منحنی باشد، راه آب زیرزمینی که با لوله یا تنبوشه های بزرگ در زیر نهر یا رودخانه به وسیله دو چاه تعبیه کنند تا آب از یک سمت فرورود و از سمت دیگر بالا آید. چاه آب گیر را «نر» و چاه آب ده را «لاس» گویند
آن چه که مانند گلوی شتر منحنی باشد، راه آب زیرزمینی که با لوله یا تنبوشه های بزرگ در زیر نهر یا رودخانه به وسیله دو چاه تعبیه کنند تا آب از یک سمت فرورود و از سمت دیگر بالا آید. چاه آب گیر را «نر» و چاه آب ده را «لاس» گویند