جدول جو
جدول جو

معنی شترداری - جستجوی لغت در جدول جو

شترداری
(شُ تُ)
عمل شتردار. نگهبانی شتر. ساربانی. ساروانی. شتربانی، شتر داشتن و مالک شتر بودن. رجوع به اشترداری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
سازمانی که در هر شهر برای پاکیزه نگهداشتن کوچه ها، خیابان ها، مواظبت باغ های عمومی، روشنایی شهر، تقسیم آب و تعیین نرخ خواربار تشکیل می شود و زیر نظر انجمن شهر یا وزارت کشور قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتردار
تصویر شتردار
کسی که شتر دارد و با شتر از جایی به جای دیگر بار می برد، شتربان، ساربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چترداری
تصویر چترداری
چتر در دست داشتن، شغل و عمل چتردار، کنایه از پادشاهی و سلطنت
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از بخش بهشهر شهرستان ساری، آب آن از چشمه و رود خانه محلی، سکنۀ آن 115 تن، راه آن اتومبیلرو، صنایع دستی آنجا شال و کرباس بافی است، بنای معصومزادۀ آن قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
چتر داشتن. نگه داشتن چتر در دست، سلطنت. پادشاهی. فرمانروایی:
چو آمد از ره امیدواری
بسنجر شد مقرر چترداری.
شفیع اثر (از آنندراج).
، چترکشی. چتربری. رجوع به چتردار شود
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
اشتردار. ساربان. ساروان. جمّال. شتربان: بیایید ای شترداران ببندید محمل زینب. (یادداشت مؤلف) ، کاروانی که با شتر حمل متاع و کالا میکند. (ناظم الاطباء) ، مالک و نگهبان شتر. رجوع به اشتردار شود
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ)
پاسبانی اشتر و کرایه کشی با آن. (ناظم الاطباء). و رجوع به شترداری شود، تکبر
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشترداری
تصویر اشترداری
ساربانی شتربانی. زنگ شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر داری
تصویر شتر داری
ساربانی شتربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
پاکیزه نگهداشتن خیابانها و پارکها و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
عمل و شغل شهردار، اداره ای از توابع وزارت کشور که در هر شهر برای پاکیزه نگاه داشتن خیابان ها و کوچه ها و پارک ها و تأمین روشنایی و تقسیم آب و احداث پارک ها و خیابان ها تحت نظر انجمن شهرو شهردار به اجرای وظیفه خود می پردازد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شتردار
تصویر شتردار
ابال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
بلديّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
Municipality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
municipalité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
municipio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
เทศบาล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
муниципалитет
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
Gemeinde
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
муніципалітет
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
gmina
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
市政府
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
بلدیہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
পৌরসভা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
manispaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
municipalità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
belediye
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
市町村
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
מועצה מקומית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
município
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
kotamadya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
नगरपालिका
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
gemeente
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شهرداری
تصویر شهرداری
시청
دیکشنری فارسی به کره ای