جدول جو
جدول جو

معنی شترحجره - جستجوی لغت در جدول جو

شترحجره
(شُ تُ حُ رَ / رِ)
در اصطلاح هیئت، نام یکی از جهات، بزعم هندوان. رجوع به ماللهند ص 145 س 19، ص 173 س 8 و ص 197 س 13 شود، اباطیل، والترهات البسابس علی الوصف، والترهات البسابس علی الاضافه. (از ناظم الاطباء)، کذب. (ذیل اقرب الموارد. از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ تُ زَ رَ)
بددل و نامرد. (آنندراج) ، ترسو. جبان. بی دل. (ناظم الاطباء). مرغ دل. بیم زده. رجوع به اشترزهره شود
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ کُرْ رَ / رِ)
بچۀ شتر. (آنندراج). شتربچه. (ناظم الاطباء). کرۀ شتر. صقب. (منتهی الارب). رجوع به اشترکره شود:
شترکره با مادر خویش گفت
پس از رفتن آخر زمانی بخفت.
سعدی.
ابن اللبون، شترکرۀ دوساله. (منتهی الارب). سقب، شترکره. شترکرۀ نوزاد یا شترکرۀ نر. فصیل ملسد، شترکرۀبسیار مکنده شیر مادر را. (منتهی الارب). رجوع به شتربچه شود، موجۀ دریا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا