جدول جو
جدول جو

معنی شبکونتن - جستجوی لغت در جدول جو

شبکونتن
(کَ دَ)
به لغت زند و پازند به معنی گذاشتن باشد و شبکونمی، یعنی گذاشتم و شبکونید، یعنی بگذارید. (برهان).
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکوفتن
تصویر شکوفتن
شکافتن، شکافته شدن، گشوده شدن، وا شدن، شکست دادن لشکر، شکوفیدن
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
بلغت زند و پازند بمعنی پرستش کردن باشد. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). بلغت زند پرستیدن. (ناظم الاطباء). هزوارش بشرنتن بیشرونیتن. پهلوی بریشتن. برشتن. برشته کردن. (یونکر 102) (بندهش 88). و برشتن در متن برهان به ’پرستش’ تصحیف شده، هزوارش پرستیدن شدونیتن است. (یونکر 282) (ازحاشیۀ برهان قاطع چ معین). رجوع به بشورفتن شود
لغت نامه دهخدا
بلغت زند و پازند (!) به معنی بخشیدن و بخشایش باشد. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(پَ)
به زبان زند و پازند به معنی مردن باشد که در مقابل زیستن است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(رَ نِ تَ)
بزبان زند و پازند بمعنی مردن باشد که در برابر زیستن است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ غَیْ یِ گَ دَ)
شکفتن. شکفته شدن. گشادن. واشدن. (ناظم الاطباء). شکفتن. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شکفتن در همه معانی شود، شکوفه کردن، دمیدن. (ناظم الاطباء) ، شکافتن. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین) ، متعجب شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(زْ / زِ)
بلغت زند و پازند بمعنی نوشتن باشد و ’شنونمی’ یعنی ’نویسم’ و ’شنونید’ یعنی ’بنویسید’. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
به لغت زند و پازند به معنی کشتن باشد. (از برهان قاطع) (آنندراج). مصحف نکسونتن، به معنی کشتن است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
شکفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
کشتن، خاموش کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خاریدن
فرهنگ گویش مازندرانی