- شبکوری
- یکی از بیماری های چشم که بیمار شبها جایی را نمی بیند
معنی شبکوری - جستجوی لغت در جدول جو
- شبکوری
- نوعی بیماری چشم که در آن بیمار در تاریکی نمی تواند اشیا را ببیند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل شبکار کار کردن در شب
فرانسوی بنگرید به شکوریه
کسی که شب جایی را نبیند، خفاش
ویژگی آنکه در شب جایی را نبیند، در علم زیست شناسی جانور پستانداری با پوزۀ باریک، گوش های برجسته، دندان های بسیار تیز و قوۀ بینایی ضعیف که دست و پایش با پردۀ نازکی به هم متصل شده و به شکل بال درآمده است که با آن می تواند مثل پرندگان پرواز کند، بیواز، خربیواز، شب پره، شب یازه، شبکور، مرغ عیسی، شیرمرغ، وطواط
زراعت کاری
ناسفتگی دست ناحوردگی، پیشبودگی
بکر بودن، ارشد بودن
شغل و عمل آبکار و آبکش سقایی، شرابخواری باده نوشی، شراب فروشی باده پیمایی، حکاکی نگین سازی، آبیاری کشت و زرع، آبدادن فلزات
ظرفی فلزین یا بلورین که با آن آب خورند آبخوره، آبخور آبشخور، شارب موی سبلت موی سبیل، نوعی از دهنه اسب که هنگام آب دادن بر دهانش زنند
حالت و کیفیت سبکسر
حالت و کیفیت سبکرو
آنکه در شب جائی را نبیند
شب زنده داری شب بیداری بیخوابی
درویش فقیر، درویشی که شب روی بلندی رود و باواز بلند مردم را دعا کند و صدقه خواهد
عمل شناور شنا کردن روی آب سباحت شناگری
لاتینی تازی گشته کاسنه کاسنی تلخ انگوپا (گویش گیلکی)
گل شیپوری
کشت کاری، زراعت، کشت وکار
عمل شناور، شنا کردن روی آب
راه رفتن در شب، شبگردی، کنایه از راهزنی یا عیاری در شب
ظرف بلوری یا فلزی که با آن آب می خورند، لیوان، آب جامه، موی سبلت، نوعی دهنۀ اسب، جایی یا دستگاهی در اماکن عمومی که برای خوردن آب تعبیه شده است
سلمه سرمه از گیاهان ژیوه آبک، تیر (عطارد) از ستارگان، پیک نامه بر، ایزد بازرگانی و جرمز (سفر) نزد رومیان باستانی راس ایزد سلمه
کسی که شب جایی را نبیند، خفاش
شب زنده داری
کار کردن در شب
Levitation, Flotation
плавание , левитация
Auftrieb, Levitation
плавучість , левітація
wyporność, lewitacja
浮动 , 悬浮
flutuação, levitação