- شبور
- سریانی تازی گشته گاودمب شیپور، نوعی ساز که می نوازند مهره ترسایان. نای رویین نفیر، جمع شبابیر
معنی شبور - جستجوی لغت در جدول جو
- شبور ((شَ))
- شیپور
- شبور ((شَ بُّ))
- نای رویین، نفیر، جمع شبابیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شاهپور، پسر شاه، شاهزاده، شاه پور، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری گرانمایه و بار سالار فریدون پادشاه پیشدادی، نام چندتن از پادشاهان و پهلوانان ایرانی در شاهنامه
نفرین، دعای بد
شکیبا، بردبار
دانستگی، خرد
بد نهاد
گذار، گذر
نوشته، کتاب، کتاب داوود پیغمبر
زیان، خسران
شاد شدن، شادمانه کردن شادی، فراخی، عیش شادی، فراخی، عیش
باد خور بری (خور بران مغرب) پیر شدن بادی که از مغرب وزد باد غربی مقابل صبا، صولتی که منشا آن هوای نفس و استیلای آن بود و موجب صدور چیزی باشد که مخالف شرع است (کشاف 465)
زیان، تنبلی، مرگ و میر
آن که به شب راه رود یا سفر کند، اسبی که در شب تاریک نیک دود، شب بیدار، پارسا زاهد، عسس شبگرد داروغه، دزد راهزن، عیار
پارسی تازی گشته شبدر از گیاهان
گیاهی است از تیره پروانه واران که یکساله یا دوساله است و برخی گونه های پایا نیز دارد. برگهایش مرکب از سه برگچه است. گلهایش سفید و یا صورتی رنگند و برخی گونه ها نیز دارای گلهای ارغوانیند و به ندرت دارای گل زرد می باشد گل آذینش خوشه یی کروی است. در حدود 150 گونه از این گیاه شناخته شده که همه مصرف علوفه دارند و جزو گیاهان مرغوب مرتع می باشد رطبه برسیم برسیم احمر فصفصه شبدر چمنی گل قرمز حندقوقی ذوثلاث الولن ذوخمسه الوان طریفلن شبذر. یا شبدر صحرایی. گونه ای شبدر که دارای برگهای ریز کوچک است و در کنار نهرها و مزارع می روید رجل الرنب ارنبی. یا شبدر عطری. ناخنک یا شبدر گل قرمز. قرنبوش. توضیح با شبدر عطری (ناخنک) اشتباه نشود یا شبدر وحشی. گونه ای شبدر که شباهتی کامل به شنبلیله دارد و جزو شبدرهای خودروی یکساله است و برگهای تازه آن را جزو سبزیهای خوراکی می خورند حند قوقی بری ذرق دیواسپست انده قوقو
سریانی تازی گشته ازشپر نیکو برنام رهنمودحسین علیه السلام
گوالیدن درکودکان
سختباله ازماهیان دراروند رود به هم می رسد وزهره آن داروی چشمدرداست گونه ای ماهی استخوانی که از خانواده شبوطیان که در آب شیرین زیست کند این ماهی در جلو دهانش دارای چهار رشته آویزان در فک فوقانی بنام ریش می باشند. باله شنای پشتی آن در قسمت جلو دارای رگه های استخوانی قوی است. در گلوگاه وی سه ردیف زواید دندانی قرار دارد. گونه های ماهی مزبور در نیم کره شمالی می زیند و برخی گونه هایش تا یک متر طول و 20 کیلو گرم وزن می یابند
فروزینه، گوسفندجوان گاوجوان، آراینده، نیرودهنده
کسی که شب جایی را نبیند، خفاش
سارسیاه ازپرندگان
تک خانه، پستان نا برابر، جامه نا برابر
بدکار، شریر، زیاد شیطانی و مردم آزاری
نیاز، جمع شقر، کار های دلخواه
دانستن و دریافتن، آگاهی یافتن از طریق حس
مردی بسیارشکر و سپاس کننده، ثنا کننده
آلت موسیقی برنجین از سازهای بادی دارای دهانه ای گشاد نفیر
جمع شهر، ماه ها جمع شهر ماهها
بدکار، صاحب شر، شریر
صبر کننده، بردبار، شکیبا
قبرها، گورها، جمع واژۀ قبر