جدول جو
جدول جو

معنی شبهم - جستجوی لغت در جدول جو

شبهم(شَ هََ)
خارپشت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شبنم
تصویر شبنم
(دخترانه)
ژاله، رطوبت و قطره ای که شب هنگام روی برگ گل و گیاه می نشیند
فرهنگ نامهای ایرانی
گیاهی خودرو با ساقه های راست و بلند و شیره ای سمی که در طب قدیم مصرف دارویی داشته، گاوکشک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبهه
تصویر شبهه
پوشیدگی کاری یا امری، امری که در آن حکم به صواب یا خطا نتوان کرد، شک و گمان، در فقه اشکال در تمیز دادن حق از باطل یا حلال از حرام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
نامشخص، نامعلوم، ویژگی کار مشکل و پیچیده، پوشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شبنم
تصویر شبنم
رطوبتی که شب روی گیاه ها یا چیزهای دیگر تولید می شود، قطره ای شبیه دانۀ باران که شب در روی برگ گل یا گیاه می نشیند، بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابهم
تصویر ابهم
آگنده میان پر گنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبهم
تصویر تبهم
گنگ شدن، تبهم کلام بر کسی، پوشیده بودن معنای کلام
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی شده شبرم گاوکشک از گیاهان، زفت ژکور (بخیل) نام فارسی گونه ای فرفیون گاو کشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبهه
تصویر شبهه
پوشیدگی کار و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
پوشیدگی امری، مشابهت، شک تردید، ظن احتمال، اشتباه، اشکال، مثل ماند، جمع شبهات یا دفع شبهت کردن، برطرف کردن شک و گمان از امری. یا زایل کردن شبهت. دفع شبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبنم
تصویر شبنم
رطوبتی که شب روی گیاها یا چیزهای دیگر تولید می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دربسته، بیهوش، کار فرو بسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبنم
تصویر شبنم
((شَ نَ))
قطره ای شبیه دانه باران که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند. بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ و ژاله نیز گفته اند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
((مُ هَ))
نامعلوم، مجهول، پیچیده، دارای ابهام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبرم
تصویر شبرم
((شَ رَ))
شیرک، گیاهی شیردار با ساقه سرخ رنگ که در کنار رودها می روید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبهت
تصویر شبهت
((شُ هَ))
پوشیدگی امری، شک و گمان، اشک ال در تشخیص حق از باطل، مثل، مانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شبهه
تصویر شبهه
پوشیدگی، گمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
دو پهلو، پوشیده، پیچیده، سربسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
Ambiguous, Blurred, Blurry, Cryptic, Inscrutable, Perplexing, Obscure, Indistinct, Mystifying, Nebulous, Puzzling, Shadowy, Vague
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambigu, flou, cryptique, indistinct, insondable, mystifiant, nébuleux, obscur, déroutant, déconcertant, ombragé, vague
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
מעורפל , מטושטש , סודי , מעורפל , סתום , מִסְתַּרִי , מעורפל , מעורפל , מַבְרִיח , מבלבל , אפל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
애매한 , 흐릿한 , 수수께끼의 , 불분명한 , 불가해한 , 혼란스러운 , 흐릿한 , 모호한 , 수수께끼 같은 , 그림자가 있는 , 모호한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
belirsiz, bulanık, gizemli, anlaşılmaz, kafa karıştırıcı, gölgeli
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambigu, kabur, misterius, tidak dapat dipahami, membingungkan, berkabut
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
अस्पष्ट , धुंधला , रहस्यमय , उलझन , अस्पष्ट , भ्रमित करने वाला , उलझनभरा
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambiguo, sfocato, criptico, indistinto, insondabile, misterioso, nebuloso, oscuro, sconvolgente, sconcertante, ombreggiato, vago
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
dubbelzinnig, wazig, cryptisch, onduidelijk, ondoorgrondelijk, verwarrend, nevelachtig, raadselachtig, schaduwrijk, vaag
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambiguo, borroso, críptico, indistinto, inescrutable, desconcertante, nebuloso, oscuro, sombrío, vago
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
двозначний , розмитий , загадковий , неясний , незбагненний , заплутаний , туманний , невизначений , невизначений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
двусмысленный , размытый , загадочный , неясный , озадачивающий , туманный , сбивающий с толку , неопределенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
niejednoznaczny, zamazany, kryptyczny, niejasny, zagadkowy, zagmatwany, mętny, mylący, mroczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
mehrdeutig, verschwommen, kryptisch, undeutlich, unerschütterlich, mystifizierend, nebulös, dunkel, verwirrend, rätselhaft, schattig, vage
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
ambíguo, borrado, críptico, indistinto, inescrutável, desconcertante, nebuloso, obscuro, sombrio, vago
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبهم
تصویر مبهم
模糊的 , 神秘的 , 难以理解的 , 令人困惑的 , 阴影的
دیکشنری فارسی به چینی