- شبنما (اَ تَ شُ مَ)
شب نماینده. (فرهنگ فارسی معین). که در شب نمایان سازد، آنچه به شب جلوه کند و بدرخشد مانند ساعت و پارچه و تابلو. (فرهنگ فارسی معین). که شب متجلی شود. که در شب نموده شود. که به شب هنگام نشان داده شود.
- ساعت شب نما، ساعتی که در تاریکی شب و بی استعانت روشنایی اعداد دوازده گانه منقوش بر صفحۀ آن به چشم آید. ساعت که نقش اعداد دوازده گانه صفحۀ آن از فسفر باشد و بدین سبب در تاریکی شب به دیده درآید و دیده شود.
، برطرف کننده تاریکی. (فرهنگ فارسی معین)
- ساعت شب نما، ساعتی که در تاریکی شب و بی استعانت روشنایی اعداد دوازده گانه منقوش بر صفحۀ آن به چشم آید. ساعت که نقش اعداد دوازده گانه صفحۀ آن از فسفر باشد و بدین سبب در تاریکی شب به دیده درآید و دیده شود.
، برطرف کننده تاریکی. (فرهنگ فارسی معین)
