- شبن
- نزدیک گردیدن، پرگوشتی درکودک
معنی شبن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رطوبتی که شب روی گیاها یا چیزهای دیگر تولید می شود
رطوبتی که شب روی گیاه ها یا چیزهای دیگر تولید می شود، قطره ای شبیه دانۀ باران که شب در روی برگ گل یا گیاه می نشیند، بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ
((شَ نَ))
فرهنگ فارسی معین
قطره ای شبیه دانه باران که شب روی برگ گل و گیاه می نشیند. بشم، بژم، بشک، اپشک، افشک، افشنگ و ژاله نیز گفته اند
شبنمیان
هنگام شب شب هنگام
قد وبالا، اندام وبدن آدمی
طعام خشک
بزرگی
ابال
نیاز مجتهد یهود مفتنی یهودان
گوشه، پارچه بریده راندن، سپوختن، زدن، فروش سر درختی خانه تنگ جای تنگ، خانه دور افتاده
روپوشه روپوشه نازک
هراس خزرک بزدلی خرزهره ترس کم دلی بد دلی
بیماری تشنگی، علت استسقاء
کناره دوزی، پس انداز خوراک پیچیدن کنار جامه و غیره و دوختن آن، پنهان کردن و نهادن طعام برای روز سختی، اسقاط حرف دوم ساکن از رکن چون از (مستفعلن) سین بیندازند مستفعلن بماند مفاعلن بجای آن نهند و از فاعلاتن فعلاتن سازند
کنام آغل کاز کازه
شوره زار و زمین بی گیاه
کار و حال، خوی طبیعی، امر بزرگ و مهم، سپاوه داب، فراخور فربر، پایگاه کار حال، امر بزرگ امر مهم جمع شئون (شوء ون)، جمع الجمع شئونات. در شئامت. در حق درباره
چپل کودک فربه و تنبل (گویش گیلکی)
عطیه و نیکویی مهر، کابین
تن، کالبد، سیاهی که از دور بنظر میرسد
عنکبوت
دالان و دهلیز کوچک
چوپان را گویند که چرادهنده و محافظت کننده گوسفند باشد، گله بان، رمه یار
پارسی تازی گشته ششن (معلوم کردن عیار طلا و نقره) شش سری
صدف، که گوش ماهی باشد
کناره سوی زی
منسوب به شب. یا ستارگان شبی کواکب لیلی مقابل روزی، هنگام شب، پیراهن و جامه ای که شب پوشند. منسوب به شب
مثل و مانند، جمع مشابه، شبهات - جمع شبهه