به معنی دسته ای از شباک. ج، شبابیک. (از اقرب الموارد). به معنی پنجره، شبکه و دام شکارچی، زره هایی که درهم بافته باشد. (از متن اللغه) ، یک پاره از نی و جز آن که بر صنعت بوریا در هم نهاده باشند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به شباک شود
به معنی دسته ای از شباک. ج، شبابیک. (از اقرب الموارد). به معنی پنجره، شبکه و دام شکارچی، زره هایی که درهم بافته باشد. (از متن اللغه) ، یک پاره از نی و جز آن که بر صنعت بوریا در هم نهاده باشند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به شباک شود
هر حافظ و نگهبان را گویند. (فرهنگ نظام). نگاهدارنده و محافظت کننده و نگهبان. (ناظم الاطباء). حافظ و نگهبان را گویند عموماً. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) ، شبان گلۀ گوسفند. (فرهنگ نظام). راعی که نگاهدارنده و محافظت کننده گوسفندان است. (برهان قاطع). شبان و حافظ و نگهبان. (انجمن آرا) (آنندراج). حافظ ونگهبان گلۀ گوسپند. (فرهنگ جهانگیری) : گفت با خود کزین شبانۀ پیر شاهی آموختم زهی تدبیر. نظامی. من بدو داده حرز خانه خویش خوانده او را نه سگ، شبانۀ خویش. نظامی. چون گرگ بره ز میش بربود فریاد شبانه کی کند سود. نظامی
هر حافظ و نگهبان را گویند. (فرهنگ نظام). نگاهدارنده و محافظت کننده و نگهبان. (ناظم الاطباء). حافظ و نگهبان را گویند عموماً. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) ، شبان گلۀ گوسفند. (فرهنگ نظام). راعی که نگاهدارنده و محافظت کننده گوسفندان است. (برهان قاطع). شبان و حافظ و نگهبان. (انجمن آرا) (آنندراج). حافظ ونگهبان گلۀ گوسپند. (فرهنگ جهانگیری) : گفت با خود کزین شبانۀ پیر شاهی آموختم زهی تدبیر. نظامی. من بدو داده حرز خانه خویش خوانده او را نه سگ، شبانۀ خویش. نظامی. چون گرگ بره ز میش بربود فریاد شبانه کی کند سود. نظامی
نام چاه زمزم. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). نام چاه زمزم در عهد جاهلیت، بدان جهت که آب آن سیر میسازد خورنده را. (منتهی الارب)
نام چاه زمزم. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج). نام چاه زمزم در عهد جاهلیت، بدان جهت که آب آن سیر میسازد خورنده را. (منتهی الارب)