هر حافظ و نگهبان را گویند. (فرهنگ نظام). نگاهدارنده و محافظت کننده و نگهبان. (ناظم الاطباء). حافظ و نگهبان را گویند عموماً. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) ، شبان گلۀ گوسفند. (فرهنگ نظام). راعی که نگاهدارنده و محافظت کننده گوسفندان است. (برهان قاطع). شبان و حافظ و نگهبان. (انجمن آرا) (آنندراج). حافظ ونگهبان گلۀ گوسپند. (فرهنگ جهانگیری) : گفت با خود کزین شبانۀ پیر شاهی آموختم زهی تدبیر. نظامی. من بدو داده حرز خانه خویش خوانده او را نه سگ، شبانۀ خویش. نظامی. چون گرگ بره ز میش بربود فریاد شبانه کی کند سود. نظامی
هر حافظ و نگهبان را گویند. (فرهنگ نظام). نگاهدارنده و محافظت کننده و نگهبان. (ناظم الاطباء). حافظ و نگهبان را گویند عموماً. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری) ، شبان گلۀ گوسفند. (فرهنگ نظام). راعی که نگاهدارنده و محافظت کننده گوسفندان است. (برهان قاطع). شبان و حافظ و نگهبان. (انجمن آرا) (آنندراج). حافظ ونگهبان گلۀ گوسپند. (فرهنگ جهانگیری) : گفت با خود کزین شبانۀ پیر شاهی آموختم زهی تدبیر. نظامی. من بدو داده حرز خانه خویش خوانده او را نه سگ، شبانۀ خویش. نظامی. چون گرگ بره ز میش بربود فریاد شبانه کی کند سود. نظامی