- شباب (دخترانه و پسرانه)
- جوانی
معنی شباب - جستجوی لغت در جدول جو
- شباب
- جوانی - مقابل شیب به معنی پیری همچنین نام پرنده ای است از موسیقی
- شباب
- ماهودانه، گیاهی شیردار با ساقۀ بلند و برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های زرد، میوۀ این گیاه که در غلافی مخروطی شکل قرار دارد و در میان آن سه دانه با پوست سرخ و مغز سفید و چرب قرار دارد، ماهوب دانه، حب الملوک
- شباب
- جوان شدن، جوانی، از سن بلوغ تا سی سالگی، اول هر چیز
- شباب ((شَ))
- جوانی، پرده ای است از موسیقی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نای ازابزارهای خنیا
برانگیختن، پیر شدن
سیل عظیم، موج دریا
مگس
عجله
ابال
نام سازی است تاردار که نام دیگرش طنبور میباشد
مویز فروش موش سرخ موش کور
بسیار دشنام دهنده
غلبه کردن باطل، رایگان
دوستی، عشق، محبوب بر آمدگی هائی که هنگام باران آمدن در سطح آب پیدا میشود بر آمدگی هائی که هنگام باران آمدن در سطح آب پیدا میشود
جوش دریا، آشوب دریا
جمع دیه، کدوها، خنورها آوند های سفالین، زمین های هموار، ریگ های رخ، توده های ریگ ظرف چرمین یا فلزی که در آن روغن و مانند آن ریزند، صراحی کوچک شیشه کوچک، اثاثه لوازم. یا دبه باروت کیسه ای که از پوست یا محفظه ای چوبین یا فلزی که در آن باروت کنند. یا دبه و زنبیل (در) افزودن خرج کسی زیاد شدن، یا دبه در زیر پای شتر افکندن، مرتکب امری خطیر شدن، بر سر پر خاش آوردن فتنه انگیختن
زیانکار شدن، به هلاکت شدن
چوپان را گویند که چرادهنده و محافظت کننده گوسفند باشد، گله بان، رمه یار
جمع شبکه، پرویزن ها دام ماه دامساز دامگذار هر چیز سوراخ سوراخ، پنجره و روزنه سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، جمع شباک شبکات. یا شبکه جاسوسی. دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند
ماه فوریه نام یکی از ماه های رومیان پنجمین ماه سال سریانی ماخوذ از نام یازدهمین ماه سال یهودیان که تقریبا بر آن منطبقاست. این ماه در 31 ژانویه تقویم رومی شروع می شود و شامل 28 روز است و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده می گردد
هنگام شب
چنگک، چنگال باز
پالانکوب از ابزار های زین سازی
جستن و خواستن امری پیش از وقت آن، عجله، دستپاچگی، تندی، تعجیل
فروزینه، گوسفندجوان گاوجوان، آراینده، نیرودهنده
آشامیدنی، نوشیدنی آب
جمع شعب و شعبه
جمع شجب، بلندها درازها، سربنشیشه چوب پنبه، چوب رختی دارچوب
باران سخت