- شاک
- شک کننده، گمان کننده شک کننده گمان برنده
معنی شاک - جستجوی لغت در جدول جو
- شاک
- بز نر، تکه
- شاک
- شک کننده
- شاک
- بز نر، بز پیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دادخواه
شکایت و گله کننده، دادخواه
جمع شائک، خاردارها تیزها شاکه خارزار خارستان
همانندی
سپاس دارنده، شکر کننده
شکر کننده، سپاس دارنده، سپاسگزار
شکایت کننده، گله کننده، کنایه از عصبانی
شکایت کننده، گله کننده
Complainant, Complaining
истец , жалующийся
Kläger, klagend
позивач , скаржливий
powód, narzekający
原告 , 抱怨的
reclamante, queixoso
querelante, lamentoso
demandante, quejoso
plaignant, plaintif
eiser, klagend
शिकायतकर्ता , शिकायत करने वाला
penggugat, mengeluh
مدّعٍ , شاكيٌ
원고 , 불평하는
תובע , מתלונן
原告 , 不平を言う
davacı, şikayetçi
mlalamikaji, anayelalamika
โจทก์ , บ่น
বাদী , অভিযোগকারী