جدول جو
جدول جو

معنی شاک - جستجوی لغت در جدول جو

شاک
شک کننده، گمان کننده شک کننده گمان برنده
تصویری از شاک
تصویر شاک
فرهنگ لغت هوشیار
شاک
بز نر، تکه
تصویری از شاک
تصویر شاک
فرهنگ فارسی معین
شاک
شک کننده
تصویری از شاک
تصویر شاک
فرهنگ فارسی عمید
شاک
بز نر، بز پیر
تصویری از شاک
تصویر شاک
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاکل
تصویر شاکل
(پسرانه)
شبیه و مانند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
دادخواه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
شکایت و گله کننده، دادخواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکه
تصویر شاکه
جمع شائک، خاردارها تیزها شاکه خارزار خارستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکل
تصویر شاکل
همانندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکر
تصویر شاکر
سپاس دارنده، شکر کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکر
تصویر شاکر
شکر کننده، سپاس دارنده، سپاسگزار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
شکایت کننده، گله کننده، کنایه از عصبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
شکایت کننده، گله کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاکر
تصویر شاکر
((کِ))
شکرکننده، سپاسگزار، جمع شاکرین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاکی
تصویر شاکی
Complainant, Complaining
دیکشنری فارسی به انگلیسی
истец , жалующийся
دیکشنری فارسی به روسی
позивач , скаржливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
powód, narzekający
دیکشنری فارسی به لهستانی
原告 , 抱怨的
دیکشنری فارسی به چینی
reclamante, queixoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
querelante, lamentoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
plaignant, plaintif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
शिकायतकर्ता , शिकायत करने वाला
دیکشنری فارسی به هندی
مدّعٍ , شاكيٌ
دیکشنری فارسی به عربی
원고 , 불평하는
دیکشنری فارسی به کره ای
תובע , מתלונן
دیکشنری فارسی به عبری
原告 , 不平を言う
دیکشنری فارسی به ژاپنی
mlalamikaji, anayelalamika
دیکشنری فارسی به سواحیلی
โจทก์ , บ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
বাদী , অভিযোগকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی