جدول جو
جدول جو

معنی شاهنشاهی - جستجوی لغت در جدول جو

شاهنشاهی
شاهنشاه بودن، پادشاهی، فرمانروایی، (صفت نسبی، منسوب به شاهنشاه) مربوط به شاهنشاه مثلاً کشور شاهنشاهی، ارتش شاهنشاهی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
فرهنگ فارسی عمید
شاهنشاهی
(هََ)
منسوب به شاهنشاه.
- اریکۀ شاهنشاهی، تخت سلطنت.
رجوع به شاهنشاه شود
لغت نامه دهخدا
شاهنشاهی
امپراطوری، پادشاهی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شاهنشاهی
الملكيّة
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به عربی
شاهنشاهی
Regality
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شاهنشاهی
royauté
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شاهنشاهی
Königreich
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به آلمانی
شاهنشاهی
شاہی
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به اردو
شاهنشاهی
королевская власть
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به روسی
شاهنشاهی
ราชวงศ์
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به تایلندی
شاهنشاهی
রাজকীয়
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به بنگالی
شاهنشاهی
монархія
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شاهنشاهی
utawala wa kifalme
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شاهنشاهی
王族
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شاهنشاهی
מַלְכוּת
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به عبری
شاهنشاهی
왕족
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به کره ای
شاهنشاهی
kerajaan
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شاهنشاهی
राजसी
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به هندی
شاهنشاهی
koninklijkheid
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به هلندی
شاهنشاهی
realeza
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شاهنشاهی
regalità
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شاهنشاهی
realeza
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شاهنشاهی
王室
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به چینی
شاهنشاهی
królewskość
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به لهستانی
شاهنشاهی
krallık
تصویری از شاهنشاهی
تصویر شاهنشاهی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهنشاه
تصویر شاهنشاه
شاه شاهان، پادشاه بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه ماهی
تصویر شاه ماهی
نوعی ماهی دریایی کوچک
فرهنگ فارسی عمید
(شَ هََ)
مخفف شاهانشاهی. شاهنشهی. سلطنت و پادشاهی. (ناظم الاطباء). رجوع به شاهنشاهی شود: هر فرمان که از حضرت شهنشاهی صادر شود جز انقیاد و مطاوعت صورت نبندد. (سندبادنامه ص 324).
شهنشاهی و نامش جاودان باد
تنش آسوده و دل شادمان باد.
(ویس و رامین)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
لقبی ظاهراً آل بویه را: یکی از شاهنشاهیان با بسیار مردم دل انگیز قصد ری کرد و مقدم ایشان که از آل بویه بود... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 37)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاه ماهی
تصویر شاه ماهی
یکی از گونه های ماهی های کوچک استخوانی دریازی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهانشاه
تصویر شاهانشاه
پارسی تازی گشته شهنشاه
فرهنگ لغت هوشیار
شاه شاهان پادشاه پادشاهان سلطان السلاطین، خدای تعالی، به پادشاه کوچک نیز اطلاق میشود (به عنوان مبالغه)، یا شاهنامه زند واستا. خورشید. یا شاهنامه فلک. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهنشاه
تصویر شاهنشاه
((هَ))
لقب شاه ایران، شاه شاهان، پادشاه بزرگ، شاهنشه، شهنشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهنشاه
تصویر شاهنشاه
امپراتور، امپراطور
فرهنگ واژه فارسی سره
پادشاه، سلطان السلاطین، شهریار، ملک
فرهنگ واژه مترادف متضاد