جدول جو
جدول جو

معنی شاهریشت - جستجوی لغت در جدول جو

شاهریشت
نام صاحب مظالم، (از تاریخ یعقوبی ج 1ص 145)، نام قضات و حکام صلح در اوائل قرن پنجم و مقارن با سلطنت یزدگرد اول، ولی از کار و حدود اختیارات آنان اطلاعی در دست نیست، (ایران در زمان ساسانیان چ 2 ص 333، 289)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ سَ کَ دَ)
مدرکیت. کیفیت شاعر بودن و آگاه بودن: و لیست جزاء لانائیتک فیبقی الجزء الاّخر مجهولاً حینئذ اذا کان وراء المدرکیه و الشاعریه، فیکون مجهولاً، و لایکون من ذالک التی شعورها لم یزد علیها. (مجموعۀ دوم مصنفات شیخ اشراق، حکمت اشراق ص 112)
لغت نامه دهخدا
(شَ دَ)
دهی است از دهات هزارجریب در مازندران. (ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 164)
لغت نامه دهخدا
(هَِ ری یَ)
نام نوعی عطر معروف به اشد. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند. دارای 918 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
نام دو قریه است به مصریکی به هناء و دیگری در فیوم. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
ریشه ی اصلی درخت که مستقیم در خاک فرو رود
فرهنگ گویش مازندرانی
تفت داده شده، برشته شده، گندم یا برنج برشته و خشک شده
فرهنگ گویش مازندرانی