جدول جو
جدول جو

معنی شاهرخت - جستجوی لغت در جدول جو

شاهرخت
(رَ)
دهی از دهستان زیرکوه بخش قاین شهرستان بیرجند. دارای 918 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهرخ
تصویر شاهرخ
(پسرانه)
شاه منظر، کسی که رخساری همچون شاه دارد، آنکه چهره ای با هیبت و شکوه چون شاه دارد، نام پسر امیرتیمور پادشاه تیموری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهدخت
تصویر شاهدخت
(دخترانه)
دختر شاه، شاهزاده خانم، شاه دختر دختر شاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهروز
تصویر شاهروز
(پسرانه)
نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاددخت
تصویر شاددخت
(دخترانه)
دختر شاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ماهدخت
تصویر ماهدخت
(دخترانه)
دختر ماه، دختر زیبا چون ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهرخ
تصویر شاهرخ
رخ شطرنج، رخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهراه
تصویر شاهراه
راه وسیع، جاده، خیابان یا جادۀ اصلی که محل آمد و رفت همۀ مردم باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادبخت
تصویر شادبخت
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، سفیدبخت، نیکوبخت، سعید، خوش طالع، صاحب دولت، نکوبخت، ایمن، خجسته، مقبل، بختیار، اقبالمند، فرخنده طالع، جوان بخت، نیک اختر، خجسته طالع، طالع مند، بلنداقبال، صاحب اقبال، فرّخ فال، فرخنده بخت، مستسعد، بلندبخت، خجسته فال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه دخت
تصویر شاه دخت
شاه دختر، دختر شاه، شاهزاده خانم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه درخت
تصویر شاه درخت
صنوبر، سپیدار، معشوق
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ)
جمع واژۀ عاهره
لغت نامه دهخدا
(قَ سَ کَ دَ)
مدرکیت. کیفیت شاعر بودن و آگاه بودن: و لیست جزاء لانائیتک فیبقی الجزء الاّخر مجهولاً حینئذ اذا کان وراء المدرکیه و الشاعریه، فیکون مجهولاً، و لایکون من ذالک التی شعورها لم یزد علیها. (مجموعۀ دوم مصنفات شیخ اشراق، حکمت اشراق ص 112)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
جمع واژۀ طاهره. زنان پاکیزه
لغت نامه دهخدا
(بَ)
خوش بخت. نیکبخت:
از رفتن مهد شرف خزران شود مهد کنف
بس شادبخت است آنطرف شادی شروان بادهم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
جمع واژۀ باهره. رجوع به باهره شود.
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان پایین رخ بخش شهرستان تربت حیدریه. دارای 465 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آن غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دخت شاه. دختر شاه. شاهزاده خانم. فرزند مادینۀ شاه، شاه دختر
لغت نامه دهخدا
قصبه ای است از ولایت زیر کوه از بلاد قهستان. رجوع به نزهه القلوب مقالۀ 3 ص 145 و مجالس النفایس ص 99 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاه درخت
تصویر شاه درخت
صنوبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاهرات
تصویر مشاهرات
جمع مشاهره (مشاهرت)
فرهنگ لغت هوشیار
شاهدخت: چرا باید مهتران این چنین سخن گویند که شاه دختر کرا خواهد و کرا خواهد دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهرخ
تصویر شاهرخ
رخ شطرنج، کشت دادن شاه و زدن رخ
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای توت که ارتفاعش بین 4 تا 10 متر است و آن گیاهان مرغوب میوه دار است و دارای شاخه های متعدد می باشد، اصل آن از ایرانست و از این کشور به آسیای صغیر و اروپا برده شده. برگهایش قلبی شکل و دندانه دار و رنگش سبز تیره است. گلهایش منفرد الجنس و بر روی یک پایه اند میوه شاه توت بزرگتر ار توت سفید و رنگش قرمز تیره یا ارغوانی و مزه اش ترش و شیرین و مطبوع است
فرهنگ لغت هوشیار
مربوط به شاعران به شیوه گویندگان: جنبه شاعرانه، همچون شاعران به سبک شاعران: شاعرانه سخن می گوید
فرهنگ لغت هوشیار
اجیر کردن شخصی با پرداخت دستمزد ماهانه، اجرت ماهیانه شهریه، جمع مشاهرات. یا مشاهرت اطلاق کردن، مقرری ماهیانه تعیین کردن: هر یکی را از ایشان باندازه کفاف مشاهرت اطلاق کنند تا او را بخیانتی حاجت نیفتد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهرخی
تصویر ماهرخی
دارای صورتی چون ماه بودن زیبا رویی ماهرخی ماهرویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاهرات
تصویر قاهرات
جمع قاهره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهرات
تصویر ظاهرات
جمع ظاهر، آشکاره ها پدیده ها
فرهنگ لغت هوشیار
رود بزرگ رودخانه بزرگ رودخانه عظیم، رود بزرگ ساز سیم بزرگ آلات موسیقی تار بمی که در اکثر سازها بندند مقابل نوعی ساز شهرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهراه
تصویر شاهراه
راه عام و جاده بزرگ و وسیع، راه وسیع و عام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهراه
تصویر شاهراه
راهی که وسعت دارد، راه عام، جاده اصلی و بزرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهدخت
تصویر شاهدخت
((دُ))
دختر شاه، شاهزاده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهرود
تصویر شاهرود
رود بزرگ، نوعی ساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهدخت
تصویر شاهدخت
پرنسس
فرهنگ واژه فارسی سره