- شام
- آغاز شب
معنی شام - جستجوی لغت در جدول جو
- شام
- اول شب، آغاز شب، سر شب که تازه هوا تاریک شده، غذایی که شب می خورند
شام غریبان: غروب روز عاشورا برای اهل بیت سیدالشهدا زیرا در آن روز حضرت امام حسین و یارانش در کربلا شهید شدند و اهل بیت آن حضرت غریب و بی کس ماندند
شام غریبان گرفتن: نوحه خوانی و عزاداری دسته جمعی در شب یازدهم ماه محرم به یاد شهیدان کربلا و اهل بیت سیدالشهدا که در مکانی تاریک یا در کوچه و خیابان صورت می گیرد
- شام
- آغاز شب، سرشب، غذایی که در شب خورند
- شام
- сумерки
- شام
- Dämmerung
- شام
- сутінки
- شام
- zmierzch
- شام
- anoitecer
- شام
- crepuscolo
- شام
- anochecer
- شام
- crépuscule
- شام
- schemering
- شام
- संध्या
- شام
- مغيب الشّمس
- شام
- דמדומים
- شام
- alacakaranlık
- شام
- พลบค่ำ
- شام
- সন্ধ্যা
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در بر گیرنده، دارای
نوعی خوراکی که با گوشت و آرد و غیره طبخ کنند
قوه ای است در دماغ که از راه بینی بو را ادراک میکند، بینی، شم ادراک بویها روسری زنان، چارقد
فراگیرنده، عمومیت دارنده
آفتابی، توسن اسپ، تندخوی مرد
بلند، مرتفع، رفیع
کسی که در بلیه دیگری خوشحال باشد بدبختی، شومی و بدی، بدفالی
پردۀ نازک، غشا، روسری زنان، دستمال، روپاک، چارقد
از مردم شام
نوعی خوراک که با گوشت کوبیده، پیاز، تخم مرغ و آرد معمولاً آرد نخود تهیه می شود
نوعی خوراک که با گوشت کوبیده، پیاز، تخم مرغ و آرد معمولاً آرد نخود تهیه می شود