میخائیل (1826- 1889) نویسندۀ روسی است که بنام مستعار شچدرین شناخته شده است. متولد در اسپاسکوا و مصنف رومانهای اجتماعی است که در آن واقعیت های جانکاه را مجسم میسازد
میخائیل (1826- 1889) نویسندۀ روسی است که بنام مستعار شچدرین شناخته شده است. متولد در اسپاسکوا و مصنف رومانهای اجتماعی است که در آن واقعیت های جانکاه را مجسم میسازد
از دهات دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند است و در 38 هزارگزی جنوب غربی خوسف، در منطقۀ کوهستانی گرمسیری واقع است و 19 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
از دهات دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند است و در 38 هزارگزی جنوب غربی خوسف، در منطقۀ کوهستانی گرمسیری واقع است و 19 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
برگه هایی که در زیر کاسۀ گل جمع میشوند و کاسۀ ثانوی گل را تشکیل میدهند: در زیر کاسۀ بعضی از نباتات مانند میخک و پنیرک و توت فرنگی برگه ها و یا قطعات سبزرنگ دیگری بنام کالیکول دیده میشود و کاسۀ گل را مضاعف میسازد، (از گیاه شناسی ثابتی ص 410 و 446)
برگه هایی که در زیر کاسۀ گل جمع میشوند و کاسۀ ثانوی گل را تشکیل میدهند: در زیر کاسۀ بعضی از نباتات مانند میخک و پنیرک و توت فرنگی برگه ها و یا قطعات سبزرنگ دیگری بنام کالیکول دیده میشود و کاسۀ گل را مضاعف میسازد، (از گیاه شناسی ثابتی ص 410 و 446)
نام شهری در مکزیک که آن را اکسالیسکو نیز خوانند. در این شهر آثار سفالین و اشیاء عتیق و بقایای ابنیۀ قدیمه یافت شده است که مربوط به تمدن باستانی بومیان اصلی مکزیک است
نام شهری در مکزیک که آن را اکسالیسکو نیز خوانند. در این شهر آثار سفالین و اشیاء عتیق و بقایای ابنیۀ قدیمه یافت شده است که مربوط به تمدن باستانی بومیان اصلی مکزیک است
لقب حمید بن مسعود بن سعد باشد و بنابگفتۀ مؤلف لباب الالباب: از احرار خطۀ لوهورو در طبع زکی و شعر وی قرین عنصری و رودکی است و در وصف قلم گفته: حبذا ملک همایون تو کآب چشمش بی گمان دارد خاصیت آب حیوان هست اسرار نهان در دل او بسیاری تا نبری سر پیدا نکند سر نهان دو زبان باشد نمام و دراین نیست شکی نیست نمام چه گر هست مر او را دو زبان گه گهی زار شود گرید چون ابر بهار از غم آنکه تنی دارد چون برگ خزان بخورد مشک پس از دیده فروبارد در مشک خواری بندیدم که بود درباران نکند هرگز در فضل و هنر یک دعوی لیک بنماید از فضل و هنر صد برهان، (لباب الالباب ج 2 ص 411)، و رجوع شود به حمیدالدین مسعود بن سعد
لقب حمید بن مسعود بن سعد باشد و بنابگفتۀ مؤلف لباب الالباب: از احرار خطۀ لوهورو در طبع زکی و شعر وی قرین عنصری و رودکی است و در وصف قلم گفته: حبذا ملک همایون تو کآب چشمش بی گمان دارد خاصیت آب حیوان هست اسرار نهان در دل او بسیاری تا نبری سر پیدا نکند سر نهان دو زبان باشد نمام و دراین نیست شکی نیست نمام چه گر هست مر او را دو زبان گه گهی زار شود گرید چون ابر بهار از غم آنکه تنی دارد چون برگ خزان بخورد مشک پس از دیده فروبارد دُر مشک خواری بندیدم که بود دُرباران نکند هرگز در فضل و هنر یک دعوی لیک بنماید از فضل و هنر صد برهان، (لباب الالباب ج 2 ص 411)، و رجوع شود به حمیدالدین مسعود بن سعد
مرکز کمون لوار از آروندیسمان رو آن، واقع در کنار رود سرنن دارای 5000 تن جمعیت است. نمایشگاه موسوم به سن فورتونا متعلق به قرن یازدهم میلادی در آن جای دارد. صنعت حریربافی آن مشهور است
مرکز کمون لوار از آروندیسمان رو آن، واقع در کنار رود سرنن دارای 5000 تن جمعیت است. نمایشگاه موسوم به سن فورتونا متعلق به قرن یازدهم میلادی در آن جای دارد. صنعت حریربافی آن مشهور است
از تیره لیتراسه و قسمت قابل مصرف آن سه شاخۀ گلدار آن است، مواد مؤثره آن، آهن، سالیکه رین (گلوکزید) از تیره پاسیفلوراسه (گل ساعت) است. (کارآموزی داروسازی ص 211)
از تیره لیتراسه و قسمت قابل مصرف آن سه شاخۀ گلدار آن است، مواد مؤثره آن، آهن، سالیکه رین (گلوکزید) از تیره پاسیفلوراسه (گل ساعت) است. (کارآموزی داروسازی ص 211)
دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان. واقع در 76هزارگزی شمال باختری قصبۀ کبودرآهنگ کنار خاوری شوسۀ همدان به بیجار. تپه ماهور و سردسیر و دارای 430 سکنه است. آب آن از قناتست و محصول آنجا غلات دیم و آبی و لبنیات و انگور و شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است و معدن گچ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان. واقع در 76هزارگزی شمال باختری قصبۀ کبودرآهنگ کنار خاوری شوسۀ همدان به بیجار. تپه ماهور و سردسیر و دارای 430 سکنه است. آب آن از قناتست و محصول آنجا غلات دیم و آبی و لبنیات و انگور و شغل مردم آن زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است و معدن گچ دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
ابن قداعی بن بوری بن میتوکان، ازپادشاهان ماوراءالنهر و ترکستان که پس از کونجک خان بپادشاهی رسید و چون درگذشت ایسبوقاخان بن دواخان بسلطنت رسید، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 89 شود
ابن قداعی بن بوری بن میتوکان، ازپادشاهان ماوراءالنهر و ترکستان که پس از کونجک خان بپادشاهی رسید و چون درگذشت ایسبوقاخان بن دواخان بسلطنت رسید، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 89 شود
دهی از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 126 هزارگزی جنوب خاوری کنگان و یکهزارگزی شمال راه فرعی لار برگله دار، در جلگه واقع است، دارای 96 تن سکنه میباشد، آبش از قنات و محصولش غلات، خرما و پیاز و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی از دهستان تراکمه بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 126 هزارگزی جنوب خاوری کنگان و یکهزارگزی شمال راه فرعی لار برگله دار، در جلگه واقع است، دارای 96 تن سکنه میباشد، آبش از قنات و محصولش غلات، خرما و پیاز و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است جزء دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت که در 7000گزی خاور کوچصفهان و 3000 گزی شوسۀ کوچصفهان به لاهیجان واقع است. منطقه ای جلگه ای، معتدل، مرطوب و مالاریائی و سکنۀ آن 222 تن میباشد که شیعه اند و بلهجۀ گیلکی فارسی سخن میگویند. محصول آن توشاچوب از سفیدرود، برنج، ابریشم و صیفی است. شغل اهالی زراعت و مکاری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت که در 7000گزی خاور کوچصفهان و 3000 گزی شوسۀ کوچصفهان به لاهیجان واقع است. منطقه ای جلگه ای، معتدل، مرطوب و مالاریائی و سکنۀ آن 222 تن میباشد که شیعه اند و بلهجۀ گیلکی فارسی سخن میگویند. محصول آن توشاچوب از سفیدرود، برنج، ابریشم و صیفی است. شغل اهالی زراعت و مکاری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
نام اصلی الغوخان پسر پایداربن جغتای خان است که بنابر کثرت استعمال، آن لفظ به الغو تبدیل یافت، در عنفوان جوانی همواره در ملازمت منکوقاآن بود و از سایر شاهزادگان الوس چنگیزخان امتیاز یافت، او از المالیغ تاکنار جیحون را به تصرف درآورد ...، و ارغنه خاتون را در حبالۀ نکاح کشید، مدت سلطنتش چهارسال بود، و رجوع به الغو و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 81 و 82 و ارغنه خاتون شود
نام اصلی الغوخان پسر پایداربن جغتای خان است که بنابر کثرت استعمال، آن لفظ به الغو تبدیل یافت، در عنفوان جوانی همواره در ملازمت منکوقاآن بود و از سایر شاهزادگان الوس چنگیزخان امتیاز یافت، او از المالیغ تاکنار جیحون را به تصرف درآورد ...، و ارغنه خاتون را در حبالۀ نکاح کشید، مدت سلطنتش چهارسال بود، و رجوع به الغو و حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 3 ص 81 و 82 و ارغنه خاتون شود