جدول جو
جدول جو

معنی شاعیه - جستجوی لغت در جدول جو

شاعیه
(عی یَ)
نام یکی از فرق غلاه است. (خاندان نوبختی ص 258 از خطط مقریزی ج 4 ص 177)
لغت نامه دهخدا
شاعیه
(یَ / یْ یَ)
مؤنث شاعی. ج، شواع. (اقرب الموارد). ’و جأت الخیل شواعی و شوائع’، ای متفرقه. (اقرب الموارد). جأت الخیل شواعی، آمدند اسبان متفرق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
شاعیه
پیروان که درباره علی علیه السلام گزافه می گفتندواوراخدای محمد صلی الله علیه وآله می دانستند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شایعه
تصویر شایعه
خبر معمولاً نادرستی که شیوع پیدا کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاشیه
تصویر شاشیه
کلاه زیر عمامه، کلاه سرخ رنگ منگوله دار که در مصر و بعضی کشورهای دیگر بر سر می گذارند و گاه دستار کوچکی روی آن می بندند، فینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاعره
تصویر شاعره
شاعر، داننده و دریابنده، جمع شعرا، شعر گوینده، چکامه سرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داعیه
تصویر داعیه
انگیزه، خواهش و اراده، ادعا، علت، سبب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شافعیه
تصویر شافعیه
شافعی، یکی از مذاهب چهارگانۀ اهل سنت، ویژگی آنکه از این مذهب پیروی می کند، پیرو مذهب شافعی، شافعیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمعیه
تصویر شمعیه
دار شماله از گیاهان درخت موم
فرهنگ لغت هوشیار
مونث واعی بنگرید به واعی و آواز، شیون نیوه (نوحه) مونث واعی: حافظ نگاهدارنده، شنونده شنوا: (گرچه ناصح را بود صد داعیه پند را اذنی بباید واعیه) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناعیه
تصویر ناعیه
مونث ناعی
فرهنگ لغت هوشیار
لاعیه در فارسی مونث لاعی و لبانه دیو سفید سینه پچ سینه بیخ از گیاهان لبانه. توضیح این کلمه را بصورت لاغیه و لاغینه هم آورده اند ولی صحیح با عین معمله است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاعیه
تصویر فاعیه
سخن چین زن، شکوفه برناک (حنا)، بیخ نیلوفر هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرعیه
تصویر شرعیه
داتیک کیشیک مونث شرعی: احکام شرعیه، جمع شرعیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاعره
تصویر شاعره
زن شاعر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاکیه
تصویر شاکیه
ازگروهیان که علی علیه السلام راخدای پیکرپذیرفته می دانستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانیه
تصویر شانیه
رزمناو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاویه
تصویر شاویه
مونث شاوی و شاخه خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهیه
تصویر شاهیه
مونث شاهی ورن (شهوه)
فرهنگ لغت هوشیار
مونث شائع سرت برزبانی چکاچک درو مونث شایع خبری که شیوع یافته (راست یا دروغ)، جمع شایعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از داعیه
تصویر داعیه
خواهش و اراده، آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاعیه
تصویر جاعیه
زن گول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راعیه
تصویر راعیه
مونث راعی: فرمانروا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
((یِ عَ یا عِ))
مؤنث شایع. خبری که شیوع یافته باشد، جمع شایعات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاعره
تصویر شاعره
((عِ رَ یا رِ))
زنی که شعر گوید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از داعیه
تصویر داعیه
((یَ یا یِ))
سبب، موجب، جمع دواعی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
چو، رواگه، دهان زد، سخن پراکنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
Gossip, Rumor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
сплетня , слух
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
Klatsch, (DE) Gerücht
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
плітка , чутка
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
plotka, (PL) plotka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
八卦 , 谣言
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
fofoca, (PT) boato
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شایعه
تصویر شایعه
pettegolezzo, (IT) voce
دیکشنری فارسی به ایتالیایی