شاصلاء. گیاهی است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صاصلی است. (فهرست مخزن الادویه). و آن گیاهی است. (تاج العروس). شوصل. شفصل. (تاج العروس). رجوع به شاصلاء شود
شاصلاء. گیاهی است. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). صاصلی است. (فهرست مخزن الادویه). و آن گیاهی است. (تاج العروس). شوصل. شفصل. (تاج العروس). رجوع به شاصلاء شود
یاقوت بن عبداﷲ ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوالحسن از مشاهیر علمای اهل سنت است و کتابی به روش احیاء العلوم غزالی و کتابی دیگر نیز در شرح حال صوفیه تألیف کرده، (ریحانه الادب)
یاقوت بن عبداﷲ ملقب به تاج الدین و مکنی به ابوالحسن از مشاهیر علمای اهل سنت است و کتابی به روش احیاء العلوم غزالی و کتابی دیگر نیز در شرح حال صوفیه تألیف کرده، (ریحانه الادب)
منسوب است به فرقۀ شاذلیه: انا شاذلی ما حییت و ان امت فمشورتی فی الناس ان یتشدلوا. ابوالحسن علی بن عمرالقرشی المخائی الشادلی (از تاج العروس ذیل ش دل). رجوع به شاذلیه شود منسوب به شاذله است. رجوع به شاذله شود
منسوب است به فرقۀ شاذلیه: انا شاذلی ما حییت و ان امت فمشورتی فی الناس ان یتشدلوا. ابوالحسن علی بن عمرالقرشی المخائی الشادلی (از تاج العروس ذیل ش دل). رجوع به شاذلیه شود منسوب به شاذله است. رجوع به شاذله شود
علی بن عبدالله بن عبدالجبار... مکنی به ابوالحسن استاد گروه شادلیۀ صوفیۀ اسکندریه. (منتهی الارب ذیل ش د ل). و در تاج العروس ترجمه مفیدی از وی آمده است از جمله در وجه معروف شدن او به شادلی نویسد: سید القطب الامام ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار بن تمیم بن هرمزبن... عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابیطالب الحسنی الادریسی الشادلی قدس سره استادطایفۀ علیه شادلیه از صوفیۀ اسکندریه است. چون ازمغرب وارد افریقیه شد در شادله فرودآمد و شیخ مشایخ، ابوعلی الحسن بن مسعود الیوسی در شرح دالیۀ خود این قول را رد کرده و گفته است که شیخ ابوالحسن علی بن عبدالجبار الزرویلی از این باب به شادله منسوب گردیدکه در آن بعبادت مشغول بود و از مردم شادله نبوده است... در سنۀ 591 و به قولی 593 ه. ق. در قریۀ غماره از قراء افریقیه در نزدیکی سبته ولادت یافت سپس به تونس منتقل گردید و در شادله از قرای افریقیه سکونت گزید... و به سال 656 در ماه ذی القعده یا شوال در صحرای عیذاب در گذشت... شیخ امام العارف ابوالعباس سیدی احمد بن ناصر در رحلۀ خود از کتاب الاذکار مقریزی نقل کرده که شاذلی بضم ذال معجمه است لیکن معمولا جزبه کسر نمی آورند. و شاذلی به ضم ذال را شاذ (نادر) لی (برای من) یا (انت الفرد فی خدمتی) تفسیر توان کرد. و در این که شاذلی نزد چه کسانی تلمذ کرده اقوال مختلف است. قشاشی در سمط المجید آرد که وی بلاواسطه از ابومدین کسب عرفان کرده و این قول مقبول تاریخ است. و امام ابوالحسن نزد ابوالفتح الواسطی شیخ مشایخ الرفاعیه در مصر نیز تعلم کرده است. (از تاج العروس ذیل ش دل). مرحوم قزوینی در حاشیۀ شدالازار در شرح حال او چنین آورده است: ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار مغربی شاذلی از اشهر مشایخ عرفا و متصوفه در قرن هفتم هجری و مؤسس طریقۀ شاذلیه منتشر در مصر و شام و مغرب و یمن، اصل وی از بلاد مغرب بوده و در قریۀ غماره از قرای شمال افریقا نزدیک شهر معروف سبته واقع در ساحل جنوبی مدیترانه محاذی جبل الطارق که بر ساحل شمالی تنگه ای معروف به همین اسم است در حدود سنۀ 593 متولد شد، و پس از تکمیل علوم شرعیه در قریۀ شاذله از محال تونس به تعبد و ارشاد پرداخت و پس از آن به اسکندریه منتقل گردید و در آنجا توطن اختیار نمود و تا آخر عمر در همانجا ساکن بود و مکرر به حج رفت و در آخرین سفر خود بصوب مکه در صحرای عیذاب در صعید مصر در جانب غربی بحر احمر در موضعی موسوم به حمیثرا وفات یافت در اواخر ذی القعده سنۀ 656 ه. ق. به اجماع عموم مآخذ عربی، ولی در نفحات وفات او را در سنۀ 654 هجری قمری نگاشته است و ظاهراً اشتباه است و در همانجا مدفون گردید و قبر او زیارتگاه عمومی است ویکی از سلاطین ممالیک مصر بر مزار او گنبدی عالی بنانهاده است و ابن بطوطه در سال 726 قبر او را در همان حمیثرا زیارت کرده است و وصف مختصر جالبی از آن مینماید. برای مزید اطلاع از سوانح احوال او رجوع شود به دول الاسلام، یافعی، رحلۀ ابن بطوطه، قاموس فیروز آبادی در مادۀ ’ش دل’ النجوم الزاهره، نفحات الانس، حسن المحاضره، شعرانی، سفینه الاولیاء، شذرات الذهب، تاج العروس ذیل ش دل، خزینه الاصفیاء، دائره المعارف اسلامی دردو مقاله یکی تحت عنوان ’شاذلی’ و دیگر تحت عنوان ’شاذلیه’. (شدالازار چ محمد قزوینی، حاشیۀ ص 474). مؤلف ریحانهالادب تألیفات وی را چنین می نویسد: حزالبحر السرالجلیل فی خواص حسبنالله و نعم الوکیل، مجموعه الاحزاب. (ریحانه الادب. از سلوه الغریب سیدعلی خان شیرازی). ابن بطوطه درباره چگونگی درگذشت او آورده است: از شیخ یاقوت شنیدم که ازشیخ خود ابوالعباس مرسی روایت میکرد که ابوالحسن شاذلی همه ساله از راه مصر علیا به حج میرفت و از ماه رجب تا پایان موسم حج در مکه می ماند و آنگاه پس از زیارت مدینه از جادۀ بزرگ (یعنی از راه صحرا که طولانی تر بود) به شهر خود مراجعت میکرد. یکی از سالها که در صدد مسافرت حج بود به خادم خود فرمود که کلنگی و سبدی با حنوط و سایر وسایل دفن و کفن با خود بردارد و چون خادم پرسید که اینها به چه کار آید شیخ پاسخ داد که وقتی به حمیثرا رسیدی خواهی فهیمد. حمیثرا در مصر علیا در صحرای عیذاب واقع است و چشمۀ آب شوری دارد. شیخ پس از رسیدن به حمیثرا غسل کرد و دو رکعت نماز گزارد و در سجدۀ آخر جان تسلیم کرد جسد او را در همانجا به خاک سپردند و من گور او را زیارت کردم واسم و نسب او تا امام حسن بن علی علیهم االسلام بر روی قبرش نوشته است. (ترجمه سفرنامۀ ابن بطوطه ص 15). در دائره المعارف اسلامی ضمن ترجمه حال او چنین آمده است: ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار الشریف الذرویلی مؤسس طریقۀ شاذلیه است که طریقه های دیگر مانند وفائیه، عروسیه، جزولیه، حفنویه از آن منشعب اند. تولد او بقولی در غماره نزدیک سبته در حدود سال 593 هجری قمری و بقولی در شاذله موضعی واقع در نزدیکی جبل ظفران در تونس اتفاق افتاد. وجود نسبت ذرویلی در شجرۀ نژادی او حاکی است که منشاء او مراکش بوده. پیروانش نسب او را از طریق امام حسن به پیغمبر رسانیده اند. در جوانی بر اثر مطالعۀ زیاد به بیماری چشم مبتلی شد و یحتمل نابینا گردید. از همان اوان در طریق تصوف گام گذاشت و وجود خود را وقف آن ساخت. در فاس نزد پیروان جنید، خصوصاً محمد بن علی بن حرزهم مرید ابومدین شعیب تعلیم گرفت. لیکن تحت تأثیر عبدالسلام بن مشیش از اهل مراکش بود که در اکناف تونس به اشاعۀ طریقۀخود پرداخت و چون بعلت نشر طریقت جدید و خصوصاً بسبب نفوذی که در مردم داشت تحت فشار و تعقیب قرار گرفت به اسکندریه پناه برد و در آنجا شهرت و قبول عام بیشتری پیدا کرد. برخی از نویسندگان در ترجمه حال او نوشته اند که هر وقت از خانه خارج می شد جمع کثیری به دنبالش راه می افتادند. چندین بار به سفر حج رفت و درآخرین سفر حج بود که هنگام عبور از صحرایی در مصر علیا بسال 656 در حمیثرا درگذشت. آرامگاه او زیارتگاه است و یکی از ممالیک مصر گنبدی به روی آن بنا نهاده بقولی نیز وی در ناحیۀ مخا مدفون است. شاذلی به پیروانش ذکر دایم را توصیه میکرد مریدان بلافصل او اهل خلوت نیستند و صومعه و کرامات ندارند. از مشهورترین مریدانش در مصر تاج الدین بن عطاء الله ابوالعباس المرسی را میتوان نام برد. اغلب رؤسای فرق مذهبی اسلامی در شمال غربی افریقا خود راپیرو او میشمارند. شاذلی آثاری از خود بجا گذارده که بیشتر آنها از نوع حزب و ادعیه و اوراد و اذکار محسوبند و از آنجمله است: کتاب الاخوه، حزب البر، حزب البحر، الحزب الکبیر، حزب الطمس علی عیون العداء، حزب النصر، حزب اللطف، حزب الفتح معروف به حزب الانوار، صلاه الفتح و المغرب، ادعیۀ مختلف دیگر و وصیتی خطاب به مریدانش. (دائرۀ المعارف اسلامی ج 4) : تمسک یحب الشادلی فانه له طرق التسلیک فی السر و الجهر ابوالحسن السامی علی اهل عصره کراماته جلت عن العدّ و الحصر. ### تمسک بحب الشادلی فتلق ما تروم و حقق ذاالمناط و حصلا توسل به فی کل حال تریده فما خاب من یأتی به متوسلا. (از تاج العروس ذیل ش دل) داود بن عمر بن ابراهیم شاذلی اسکندری از اکابر فقهای مالکیه بوده و اصول تصوف را نیز از شیخ تاج الدین بن عطأالله فرا گرفته. از اوست است: مختصر تلقین قاضی عبدالوهاب و مختصر الجمل زجاجی. وی به سال 733 ه. ق. در اسکندریه درگذشت. (از ریحانه الادب)
علی بن عبدالله بن عبدالجبار... مکنی به ابوالحسن استاد گروه شادلیۀ صوفیۀ اسکندریه. (منتهی الارب ذیل ش د ل). و در تاج العروس ترجمه مفیدی از وی آمده است از جمله در وجه معروف شدن او به شادلی نویسد: سید القطب الامام ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار بن تمیم بن هرمزبن... عبدالله بن الحسن بن الحسن بن علی بن ابیطالب الحسنی الادریسی الشادلی قدس سره استادطایفۀ علیه شادلیه از صوفیۀ اسکندریه است. چون ازمغرب وارد افریقیه شد در شادله فرودآمد و شیخ مشایخ، ابوعلی الحسن بن مسعود الیوسی در شرح دالیۀ خود این قول را رد کرده و گفته است که شیخ ابوالحسن علی بن عبدالجبار الزرویلی از این باب به شادله منسوب گردیدکه در آن بعبادت مشغول بود و از مردم شادله نبوده است... در سنۀ 591 و به قولی 593 هَ. ق. در قریۀ غماره از قراء افریقیه در نزدیکی سبته ولادت یافت سپس به تونس منتقل گردید و در شادله از قرای افریقیه سکونت گزید... و به سال 656 در ماه ذی القعده یا شوال در صحرای عیذاب در گذشت... شیخ امام العارف ابوالعباس سیدی احمد بن ناصر در رحلۀ خود از کتاب الاذکار مقریزی نقل کرده که شاذلی بضم ذال معجمه است لیکن معمولا جزبه کسر نمی آورند. و شاذلی به ضم ذال را شاذ (نادر) لی (برای من) یا (انت الفرد فی خدمتی) تفسیر توان کرد. و در این که شاذلی نزد چه کسانی تلمذ کرده اقوال مختلف است. قشاشی در سمط المجید آرد که وی بلاواسطه از ابومدین کسب عرفان کرده و این قول مقبول تاریخ است. و امام ابوالحسن نزد ابوالفتح الواسطی شیخ مشایخ الرفاعیه در مصر نیز تعلم کرده است. (از تاج العروس ذیل ش دل). مرحوم قزوینی در حاشیۀ شدالازار در شرح حال او چنین آورده است: ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار مغربی شاذلی از اشهر مشایخ عرفا و متصوفه در قرن هفتم هجری و مؤسس طریقۀ شاذلیه منتشر در مصر و شام و مغرب و یمن، اصل وی از بلاد مغرب بوده و در قریۀ غماره از قرای شمال افریقا نزدیک شهر معروف سبته واقع در ساحل جنوبی مدیترانه محاذی جبل الطارق که بر ساحل شمالی تنگه ای معروف به همین اسم است در حدود سنۀ 593 متولد شد، و پس از تکمیل علوم شرعیه در قریۀ شاذله از محال تونس به تعبد و ارشاد پرداخت و پس از آن به اسکندریه منتقل گردید و در آنجا توطن اختیار نمود و تا آخر عمر در همانجا ساکن بود و مکرر به حج رفت و در آخرین سفر خود بصوب مکه در صحرای عیذاب در صعید مصر در جانب غربی بحر احمر در موضعی موسوم به حمیثرا وفات یافت در اواخر ذی القعده سنۀ 656 هَ. ق. به اجماع عموم مآخذ عربی، ولی در نفحات وفات او را در سنۀ 654 هجری قمری نگاشته است و ظاهراً اشتباه است و در همانجا مدفون گردید و قبر او زیارتگاه عمومی است ویکی از سلاطین ممالیک مصر بر مزار او گنبدی عالی بنانهاده است و ابن بطوطه در سال 726 قبر او را در همان حمیثرا زیارت کرده است و وصف مختصر جالبی از آن مینماید. برای مزید اطلاع از سوانح احوال او رجوع شود به دول الاسلام، یافعی، رحلۀ ابن بطوطه، قاموس فیروز آبادی در مادۀ ’ش دل’ النجوم الزاهره، نفحات الانس، حسن المحاضره، شعرانی، سفینه الاولیاء، شذرات الذهب، تاج العروس ذیل ش دل، خزینه الاصفیاء، دائره المعارف اسلامی دردو مقاله یکی تحت عنوان ’شاذلی’ و دیگر تحت عنوان ’شاذلیه’. (شدالازار چ محمد قزوینی، حاشیۀ ص 474). مؤلف ریحانهالادب تألیفات وی را چنین می نویسد: حزالبحر السرالجلیل فی خواص حسبنالله و نعم الوکیل، مجموعه الاحزاب. (ریحانه الادب. از سلوه الغریب سیدعلی خان شیرازی). ابن بطوطه درباره چگونگی درگذشت او آورده است: از شیخ یاقوت شنیدم که ازشیخ خود ابوالعباس مرسی روایت میکرد که ابوالحسن شاذلی همه ساله از راه مصر علیا به حج میرفت و از ماه رجب تا پایان موسم حج در مکه می ماند و آنگاه پس از زیارت مدینه از جادۀ بزرگ (یعنی از راه صحرا که طولانی تر بود) به شهر خود مراجعت میکرد. یکی از سالها که در صدد مسافرت حج بود به خادم خود فرمود که کلنگی و سبدی با حنوط و سایر وسایل دفن و کفن با خود بردارد و چون خادم پرسید که اینها به چه کار آید شیخ پاسخ داد که وقتی به حمیثرا رسیدی خواهی فهیمد. حمیثرا در مصر علیا در صحرای عیذاب واقع است و چشمۀ آب شوری دارد. شیخ پس از رسیدن به حمیثرا غسل کرد و دو رکعت نماز گزارد و در سجدۀ آخر جان تسلیم کرد جسد او را در همانجا به خاک سپردند و من گور او را زیارت کردم واسم و نسب او تا امام حسن بن علی علیهم االسلام بر روی قبرش نوشته است. (ترجمه سفرنامۀ ابن بطوطه ص 15). در دائره المعارف اسلامی ضمن ترجمه حال او چنین آمده است: ابوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار الشریف الذرویلی مؤسس طریقۀ شاذلیه است که طریقه های دیگر مانند وفائیه، عروسیه، جزولیه، حفنویه از آن منشعب اند. تولد او بقولی در غماره نزدیک سبته در حدود سال 593 هجری قمری و بقولی در شاذله موضعی واقع در نزدیکی جبل ظفران در تونس اتفاق افتاد. وجود نسبت ذرویلی در شجرۀ نژادی او حاکی است که منشاء او مراکش بوده. پیروانش نسب او را از طریق امام حسن به پیغمبر رسانیده اند. در جوانی بر اثر مطالعۀ زیاد به بیماری چشم مبتلی شد و یحتمل نابینا گردید. از همان اوان در طریق تصوف گام گذاشت و وجود خود را وقف آن ساخت. در فاس نزد پیروان جنید، خصوصاً محمد بن علی بن حرزهم مرید ابومدین شعیب تعلیم گرفت. لیکن تحت تأثیر عبدالسلام بن مشیش از اهل مراکش بود که در اکناف تونس به اشاعۀ طریقۀخود پرداخت و چون بعلت نشر طریقت جدید و خصوصاً بسبب نفوذی که در مردم داشت تحت فشار و تعقیب قرار گرفت به اسکندریه پناه برد و در آنجا شهرت و قبول عام بیشتری پیدا کرد. برخی از نویسندگان در ترجمه حال او نوشته اند که هر وقت از خانه خارج می شد جمع کثیری به دنبالش راه می افتادند. چندین بار به سفر حج رفت و درآخرین سفر حج بود که هنگام عبور از صحرایی در مصر علیا بسال 656 در حمیثرا درگذشت. آرامگاه او زیارتگاه است و یکی از ممالیک مصر گنبدی به روی آن بنا نهاده بقولی نیز وی در ناحیۀ مخا مدفون است. شاذلی به پیروانش ذکر دایم را توصیه میکرد مریدان بلافصل او اهل خلوت نیستند و صومعه و کرامات ندارند. از مشهورترین مریدانش در مصر تاج الدین بن عطاء الله ابوالعباس المرسی را میتوان نام برد. اغلب رؤسای فرق مذهبی اسلامی در شمال غربی افریقا خود راپیرو او میشمارند. شاذلی آثاری از خود بجا گذارده که بیشتر آنها از نوع حزب و ادعیه و اوراد و اذکار محسوبند و از آنجمله است: کتاب الاخوه، حزب البر، حزب البحر، الحزب الکبیر، حزب الطمس علی عیون العداء، حزب النصر، حزب اللطف، حزب الفتح معروف به حزب الانوار، صلاه الفتح و المغرب، ادعیۀ مختلف دیگر و وصیتی خطاب به مریدانش. (دائرۀ المعارف اسلامی ج 4) : تمسک یحب الشادلی فانه له طرق التسلیک فی السر و الجهر ابوالحسن السامی علی اهل عصره کراماته جلت عن العدّ و الحصر. ### تمسک بحب الشادلی فتلق ما تروم و حقق ذاالمناط و حصلا توسل به فی کل حال تریده فما خاب من یأتی به متوسلا. (از تاج العروس ذیل ش دل) داود بن عمر بن ابراهیم شاذلی اسکندری از اکابر فقهای مالکیه بوده و اصول تصوف را نیز از شیخ تاج الدین بن عطأالله فرا گرفته. از اوست است: مختصر تلقین قاضی عبدالوهاب و مختصر الجمل زجاجی. وی به سال 733 هَ. ق. در اسکندریه درگذشت. (از ریحانه الادب)
صاصلا. صوصلا. بصل الذئب. بصل الفار. ساقه ای است خرد و نازک که به سپیدی زند، درازی آن نزدیک وجبی، او را بر فراز سه یا چهار شاخه است نرم، از آن گلی سبز پدید شود برنگ و چون باز شود رنگ درون آن مانند رنگ شیر باشد و درمیان گل تخمی است مانند تخم لیبانتیس که آن را بجای شونیز (سیاه تخمه) در نان فشانند و آن را بیخی است مانند بیخ بلبوس کوچک و پخته و خام آن را خورند. (مفردات ابن بیطار ج 2 ص 76). نباتی است شبیه به حلفای تازه روییده و از آن کوچک تر و زودشکن و تازۀ او مأکول است گرم و تر و جهت الم فؤاد و ریاح فم معده نافع و تخم آن در افعال شبیه به شونیز و بیخ آن شبیه به بلبوس کوچکی و پخته و خام او مأکول و اکثار آن محرک باه و رافع وجعالفؤاد است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به مخزن الادویه شود
صاصلا. صوصلا. بصل الذئب. بصل الفار. ساقه ای است خرد و نازک که به سپیدی زند، درازی آن نزدیک وجبی، او را بر فراز سه یا چهار شاخه است نرم، از آن گلی سبز پدید شود برنگ و چون باز شود رنگ درون آن مانند رنگ شیر باشد و درمیان گل تخمی است مانند تخم لیبانتیس که آن را بجای شونیز (سیاه تخمه) در نان فشانند و آن را بیخی است مانند بیخ بلبوس کوچک و پخته و خام آن را خورند. (مفردات ابن بیطار ج 2 ص 76). نباتی است شبیه به حلفای تازه روییده و از آن کوچک تر و زودشکن و تازۀ او مأکول است گرم و تر و جهت الم فؤاد و ریاح فم معده نافع و تخم آن در افعال شبیه به شونیز و بیخ آن شبیه به بلبوس کوچکی و پخته و خام او مأکول و اکثار آن محرک باه و رافع وجعالفؤاد است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به مخزن الادویه شود
رسیده. واصل شده. وصول شده: و بغیر همان مبلغ فوق چیزی انفاد خزانۀعامره نمیشد و شانزده یک از وجه واصلی سر کار خاصه شریفه در وجه معیرالممالک از قدیم الایام الی الاّن مقرر و مستمر است. (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 24)
رسیده. واصل شده. وصول شده: و بغیر همان مبلغ فوق چیزی انفاد خزانۀعامره نمیشد و شانزده یک از وجه واصلی سر کار خاصه شریفه در وجه معیرالممالک از قدیم الایام الی الاَّن مقرر و مستمر است. (تذکره الملوک چ دبیرسیاقی ص 24)