- شارژدفر
- کاردار جناب تو چینسکی شار ژدفر (استریه مجارستان در تهران)
معنی شارژدفر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مامور سیاسی
مامور سیاسی، کاردار
فرانسوی کارپرداز پیشکار کاربر کار دار
کسی که امور گاراژ را بعهده دارد دارنده گاراژ متصدی گاراژ: با گاراژدار قرار گذاشته بودم که طرف عصری مسافر حرکت کند