جدول جو
جدول جو

معنی شاذانق - جستجوی لغت در جدول جو

شاذانق
(نِ)
رجوع به شذانق و دزی ج 1 ص 715 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادانه
تصویر شادانه
(دخترانه)
شاهدانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهانی
تصویر شاهانی
انگور شاهانی، نوعی انگور
فرهنگ فارسی عمید
از گیاهان دارویی که بیشتر در مصر می روید و در طب قدیم برای معالجۀ صرع به کار می رفته، برنوف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادانج
تصویر شادانج
نوعی سنگ به رنگ های گوناگون و معمولاً سرخ که در طب قدیم برای معالجۀ درد چشم به کار می رفته، شادنه، بیدوند، حجر هندی، شادنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
منسوب و مربوط به شاه، درخور شاهان مانند شاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادانی
تصویر شادانی
شادی، شادمانی، خوشحالی
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
شاهدانج است و شهدانج نیز گویند و گفته شود. (اختیارات بدیعی). معرب شاهدانۀ فارسی است که شادانج نیزنامند. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به شادانه شود
لغت نامه دهخدا
شاذان بلخی:و شاذان بلخی گفته است که دوران بقای ملت اسلام سیصدو بیست سال خواهد بود و دروغ بودن این گفتار هم اکنون ثابت شده است، (ترجمه مقدمۀ ابن خلدون ص 675)
نامی از نامهای ایرانی است
لغت نامه دهخدا
اسحاق بن ابراهیم بن زید، از روات حدیث است و در المصاحف نام او در روایت حدیثی درباره خرید و فروش مصاحف یاد شده است، رجوع به المصاحف ص 176 و اسحاق بن ابراهیم بن زید شود
ابن برزین طوسی، یکی از دستیاران ابومنصور المعمری در گرد آوردن شاهنامه است، رجوع به شادان برزین و فهرست ولف و مزدیسنا تألیف دکتر معین ص 369 و 386 شود
ابن بحر، صاحب اصل کتاب المذاکرات ابومعشر بلخی، رجوع به اخبار الحکماء ابن القفطی ص 242 و عیون الانباء ج 1 ص 207 شود
ابن نعیم، از محدثین است، (ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
منسوب به شاذان و آن نسبت اجدادی است، (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
حسین بن محمد بن حسین شاذانی، مکنی به ابوالغنایم، از اهل بغداد است وی از ابومحمد عبداﷲ بن یحیی بن عبدالجبار السکری سماع حدیث کرد، ابوالقاسم اسماعیل بن احمد سمرقندی از وی روایت حدیث کرده است، در رجب سنۀ 77 هجری قمری وفات یافت، (انساب سمعانی)
محمد بن احمد، از محدثین است، (ریحانه الادب)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
نوعی از چرغ. (ناظم الاطباء). چرغ یا شاهین. (منتهی الارب). سوذانق. سوذق. سوذنیق. شوذنیق. شوذق. شوذنوق. شیذنوق. شاهین و آن معرب از فارسی است و اصل آن سادانک، سادنک، سودناه (نیم درهم). (از المعرب جوالیقی ص 187، 204). ادی شیر احتمال داده است که این کلمه فارسی نباشد بلکه معرب از یونانی باشد. (از حاشیۀ المعرب جوالیقی ص 187، 204)
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
شذانق. رجوع به شذانق و نیز رجوع به دزی ج 1 ص 715 شود
لغت نامه دهخدا
سنگی است عدسی شکل به رنگهای مختلف: زرد سرخ سفید خاکستری کبود و بهترین آن سرخ عدسی شکل است و آن در هندوستان به دست آید و در طب قدیم مستعمل بود شادانج شادنج سادنه حجرالدم حجرالطور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شابانج
تصویر شابانج
پارسی تازی گشته شابانگ تس سگ (گویش شیرازی) از گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که در سواحل شنی مناطق معتدل آسیای صغیر و اروپا و شمال افریقا و آمریکا میروید. گیاهی است یکساله و دارای ریشه های خوراکی است فجل الجمل رشادالبحر فجیله شرتیله
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است پایا از تیره مرکبان که ارتفاعش بین نیم تا یک متر میرسد و معمولا به حالت خودرو در اراضی خشک می روید. ساقه این گیاه راست و برگهایش نوک تیز و ناهموار و دارای کرک پنبه یی در سطح تحتانی پهنک است. طبق گل گیاه مذکور کوچک و بر روی آن گلهایی لوله یی به رنگ سفید یا مایل به زرد است. از این گیاه سابقا به عنوان مقوی معده و مدور معرق و قاعده آور استفاده میکردند ولی امروزه متروک است. در استعمال خارجی از شاه بانگ بعنوان التیام دهنده زخمها استفاده میشود این گیاه در اکثر نقاط دنیا و نیز ایران می روید شایانگ بذیلبا شاهبانج شجره البراغیث طباق منتن قوثیرا قونیزه اسپرم غم بیابانی شوکه منیه شوکه منتنه برنوف ترهلی شاه بانج شابانج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
بطور سلطنت و شکوه و جلال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایانی
تصویر شایانی
شایستگی سزاواری لیاقت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که در سواحل شنی مناطق معتدل آسیای صغیر و اروپا و شمال افریقا و آمریکا میروید. گیاهی است یکساله و دارای ریشه های خوراکی است فجل الجمل رشادالبحر فجیله شرتیله. پارسی تازی گشته بنگریدبه شابانج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایانی
تصویر شایانی
سزاواری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
Kingly, Lordly, Princely, Regal, Regally, Royal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
royal, princier, de manière royale
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
regale, principesco, reale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
शाही , राजसी , राजसी रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
koninklijk, vorstelijk
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
regio, real, principesco, regalmemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
königlich, fürstlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
régio, real, principesco, regiamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
王室的 , 王子的 , 皇家的 , 皇室地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
królewski, książęcy, królewsko
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
королівський , королівський , княжий , королівськи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
царственный , королевский , княжеский , королевски
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاهانه
تصویر شاهانه
seperti raja, kerajaan, dengan cara kerajaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی