مرکز کمون شر، از آروندیسمان سن - آرمان مون - رن، واقع در کنار رود خانه سینز که بیکی از شعب رود شر میریزد، دارای 2600 تن جمعیت است. سنگ آهک و شراب آن معروف است
مرکز کمون شر، از آروندیسمان سن - آرمان مون - رن، واقع در کنار رود خانه سینز که بیکی از شعب رود شر میریزد، دارای 2600 تن جمعیت است. سنگ آهک و شراب آن معروف است
مرکز آروندیسمان لوار - آتلانتیک. واقع در ساحل رودخانه شر که از رودویلن منشعب میشود، دارای 9300 نفر جمعیت است. پرورش اسب و بازار اسب، کارخانجات ذوب فلزات و ماشینهای کشاورزی و صنایع قنادی آن شهرت دارد. همچنین در جنگ جهانی اخیر اردوگاه زندانیان و اسرای سیاسی آلمانها بود. آروندیسمان آن 10 کانتن، 52 کمون و 95000 نفر جمعیت دارد
مرکز آروندیسمان لوار - آتلانتیک. واقع در ساحل رودخانه شر که از رودویلن منشعب میشود، دارای 9300 نفر جمعیت است. پرورش اسب و بازار اسب، کارخانجات ذوب فلزات و ماشینهای کشاورزی و صنایع قنادی آن شهرت دارد. همچنین در جنگ جهانی اخیر اردوگاه زندانیان و اسرای سیاسی آلمانها بود. آروندیسمان آن 10 کانتن، 52 کمون و 95000 نفر جمعیت دارد
ویکنت، فرانسوا رنه، بسال 1768 میلادی در سن - مالو تولد و به سال 1848 میلادی در پاریس وفات یافت. در دامان مادری رنجور و بیمار و پدری عبوس و کم گوی به حکم قضا و تا حدی دیمی پرورش یافت. گاهی در سن - مالو، زمانی در مدرسه شبانه روزی و ایامی در خانه غمزدۀ کمبورگ بسر برد و در این خانه به خیال پروری مالیخولیائی و عزلت و انزوا خو گرفت. در فوج قشون ناوار معین نایب (استوار) شد و چون از این حرفه آزرده خاطر گشت بسال 1791 بامریکا عزیمت کرد و ظاهراً قصدش این بود که معبر شمال غربی را کشف نماید. بخلاف آنچه در اثر خود موسوم به ’سفر امریکا’ وانمود ساخته هرگز از منطقۀ دریاچه های بزرگ گام فراتر ننهاد و چون خبر واقعۀ روز دهم اوت بگوشش رسید به اروپا بازگشت. وی نیز در صف مهاجرین درآمد به کمک سپاه شاهزادگان واردنبرد شد، زخمی گردید و به انگلستان پناه برد و در آنجا با فقر دست به گریبان بود. در این کشور، بسال 1797 اثر تازۀ خود را تحت عنوان ’تتبع تاریخی، سیاسی و اخلاقی در پیرامون انقلابات قدیم و جدید و رابطۀ آنها با انقلاب فرانسه’ منتشر ساخت. این اثر بررسی مبهم و مغلقی است که در آن دیرباوری و بدبینی و برخی نیشخندهای فلاسفۀ قرن هجدهم به عاریت گرفته شده است. لیکن این بدبینی بی شک سطحی بود. رنج و مرارت، تجارب تلخ زندگی و مرگ مادر وی رابه جستجوی ایمانی برای تسلیت و تسکین آلام زندگی وادار ساخت در اثری به نام ’نبوغ مسیحیت’ که به سال 1802 میلادی انتشار یافت بمدح و ثنای مسیحیت پرداخت. در این اثر استدلالات منطقی مشهودنیست بلکه زیبائیها و فریبندگیهای مسیحیت بوصف درآمده است. این مجموعه دو داستان حادثۀ بنام ’آتالا’ و ’رنه’ را در بردارد. آتالا پیش از آن نیز در سال 1801 انتشار یافته بود. رمان کوچکی است که مانند رمانهای سلف دیگر از نوع خود جلال و شوکت طبیعت وحشی و نامأنوس و فضایل و سجایای نامعهود و مربوط به محیطی بیگانه را وصف می کند. در عین حال داستان حزن انگیزی است که در آن بیماری رمانتیک جلوه گر در وجود رنه احساس می شود. رنه خود شاتوبریان است. (همچنانکه شاکتاس قهرمان داستان آتالا نیز خود نویسندۀ آن داستان می باشد). رنه جوانی است که آرزوی نیل به سعادت را در دل میپرورد. با حرص و ولع سعادت را در هر امری که برای پر کردن خلأ زندگی انسانی کافی است، در جمعیت و انزوا، در عالم فکر و جهان طبیعت جستجو می کند. لیکن در همه جا جز خستگی و اضطراب چیزی نمی یابد، میل بیکرانی دارد که هرگز سیراب نمیشود. در این اوان، افتخار روی نمود. بناپارت شاتوبریان رابسمت سفیر و وزیر فرانسه در واله نامزد ساخت. شاتوبریان پس از اعدام دوک دانگن استعفا کرد و از آن پس جز به کار ادب نپرداخت. سفر درازی به یونان ترکیه، آسیای صغیر، اسپانیا نمود و با نوعی تفنن ادبی شرح این سفر را در اثری بنام ’راه سفر از پاریس تا اورشلیم’ بنگارش در آورد و از آن برای نگارش شعر منثور خود موسوم به ’شهدا’ بهره برگرفت. این اثر که بسال 1808 میلادی تألیف شد امکان سرودن شعر منثور را بثبوت رسانید و کوشید تا مدلل سازد که حماسۀ مسیحی از حماسۀکافران زیباتر است. لیکن در این کوشش توفیق نیافت زیرا بهترین فرد مسیحی داستان ’شهدا’ تصنعی دردآگین است. در سراسر این اثر بسیاری موارد بدعت انشائی و تازگی سبک وجود دارد که ساخته و پرداختۀ خود نویسنده بشمار است. در برخی از قسمتها نیز از حیث وزن و آهنگ و قدرت توصیف شایستۀ تحسین است. چون بوربونها بار دیگر قدرت را بدست گرفتند، شاتوبریان نقش سیاسی خویش را بازیافت، سفیر و وزیر شد و سرانجام در جبهۀ مخالف، عزلت اختیار کرد و این امر بمنزلۀ انزوای سیاسی پس از انقلاب سال 1830 بشمار میرفت. بعد از سال 1815م. شعر منثور ’ناچزها’ (داستان زندگی رنه در نزد وحشیان) که از حیث سبک متکلفانه تر از ’شهیدان’ ولی در برخی موارد قوی تر و هیجان انگیزتر بود، داستان کوتاه ’آخرین فرد خانوادۀ ابن السراج’ که خانواده ای از طایفۀ مورها (اعراب مقیم اسپانیا) معرفی گشته، داستان ’زندگی رانسه’ و تحقیقاتی تاریخی و سیاسی را منتشر ساخت. در این سالها به انشای اثر دیگر خود ’خاطرات آن سوی گور’ که بر وفق عنوانش پس او وفات نویسنده انتشار یافت سر گرم بود. ’خاطرات آن سوی گور’ اثر شایستۀ تحسینی است. هر چند میتوان حقیقت گوئی و امانت شاتوبریان را در بسیاری از موارد آن قابل بحث دانست و تمام قضاوتها و اظهار نظرهای او را با قید احتیاط تلقی کرد، لیکن وصفی قوی تر، رنگین تر و زنده تر از آن، در اثر دیگری که سرگذشت زندگی را نقل کند سراغ نداریم. نویسنده در این خاطرات هر جا که مناسبت داشته در نقل ماجراهای زندگی، موزونیت و اهتزاز احساساتی ’آتالا’ یا ’رنه’ وهر جاکه لازم افتاده، نیشخند، قوت وکیفیت جالب کمدی، هجا و درام را عرضه داشته است. شاتوبریان تأثیر شگرفی در ادبیات فرانسه بخشید. وی تاسال 1830 میلادی بر سراسر قلمرو ادبیات فرانسه حاکم بودو تا پایان قرن نوزدهم همه جا به اثر وجودش برمیخوریم. بیک معنی نوع رمانهائی که وقایع آنها در محیط وحشی و نامأنوس و اجنبی جریان می یابد، نوع داستانهای حزن آمیز، بیماری قرن، وصف استادانۀ طبیعت، تظاهرات ’احساساتی’ مذهب، شعر منثور، روایت خاطرات با صداقت و ذکر اسرار و گوشه های محرمانۀ زندگی را اختراع و ابداع شاتوبریان نمیتوان شمرد. ژان ژاک روسو، برناردن دوسن پیر، گوته و دیگران در این زمینه ها بر او مقدم بوده اند. زندگی شاتوبریان که اگر هم نمونه و سرمشق محسوب نمیشده همواره قرین غرور و افتخار بوده، با هوسبازی و تیره خوئی ملازمه داشته است. لیکن وی در بهترین آثار خویش از عالی ترین موهبت که همان جذبه و فریبندگی و سحر قلم باشد برخوردار بوده است. جهان و هیجانات روح انسانی را با آنچنان بیانات موزون و جذابی وصف کرده که در اذهان نقش می بندد. به این ترتیب وی رمانتیسم در حال تکوین را در برخی از الهامات خود هدایت نموده و الا نه اضطراب رمانتیکی و نه بیماری قرن هیچکدام آفریدۀ او نیستند. وی نخستین نویسنده ای نبودکه با فروغ و جلال و سکر و مستی، عشق را هر چند با ناکامی و گناه قرین باشد وصف کند و بستاید. لیکن بوجود آورندۀ تیپ ها و تصوراتی بود که همچون آینه ای رمانتیکها را در خود منعکس می ساختند. آفرینندۀ موجودات خیالی چون ’شاکتاس’، ’آتالا’ ’رنه ’’وله دا’ حتی ’اودور’ با وجود شهادتش، و خود شاتوبریان - شاتوبریانی که در داستان ’سفر’ و سپس در ’خاطرات’ به وی بر میخوریم بود. هنگامی که رمانتیسم مدروس شد، شاتوبریان حتی برای نویسنده ای چون فلوبر، حتی برای معاصران شأن و اعتبار مضاعفی یافت، یکی از جهت آنکه تصاویر و اوصافی هیجان انگیز و ابدی از برخی اضطرابات روح بشری بیادگار گذاشت، دیگر آنکه درتوصیف زیبائیهای جهان و برخی هیجانات و حرکات روح انسانی آنچنان شور و قدرتی بکار برده که مقام بزرگترین یا لااقل سحارترین نقاش این کیفیات را برای خود محفوظ داشته است. از آثار شاتو بریان ’آتالا’ و ’رنه’ ’آخرین فرد خانوادۀ ابن السراج’ به فارسی ترجمه شده و در مقدمۀ ترجمه ’رنه’ از شجاع الدین شفا شرح حال مفصل شاتوبریان آمده است
ویکنت، فرانسوا رنه، بسال 1768 میلادی در سن - مالو تولد و به سال 1848 میلادی در پاریس وفات یافت. در دامان مادری رنجور و بیمار و پدری عبوس و کم گوی به حکم قضا و تا حدی دیمی پرورش یافت. گاهی در سن - مالو، زمانی در مدرسه شبانه روزی و ایامی در خانه غمزدۀ کمبورگ بسر برد و در این خانه به خیال پروری مالیخولیائی و عزلت و انزوا خو گرفت. در فوج قشون ناوار معین نایب (استوار) شد و چون از این حرفه آزرده خاطر گشت بسال 1791 بامریکا عزیمت کرد و ظاهراً قصدش این بود که معبر شمال غربی را کشف نماید. بخلاف آنچه در اثر خود موسوم به ’سفر امریکا’ وانمود ساخته هرگز از منطقۀ دریاچه های بزرگ گام فراتر ننهاد و چون خبر واقعۀ روز دهم اوت بگوشش رسید به اروپا بازگشت. وی نیز در صف مهاجرین درآمد به کمک سپاه شاهزادگان واردنبرد شد، زخمی گردید و به انگلستان پناه برد و در آنجا با فقر دست به گریبان بود. در این کشور، بسال 1797 اثر تازۀ خود را تحت عنوان ’تتبع تاریخی، سیاسی و اخلاقی در پیرامون انقلابات قدیم و جدید و رابطۀ آنها با انقلاب فرانسه’ منتشر ساخت. این اثر بررسی مبهم و مغلقی است که در آن دیرباوری و بدبینی و برخی نیشخندهای فلاسفۀ قرن هجدهم به عاریت گرفته شده است. لیکن این بدبینی بی شک سطحی بود. رنج و مرارت، تجارب تلخ زندگی و مرگ مادر وی رابه جستجوی ایمانی برای تسلیت و تسکین آلام زندگی وادار ساخت در اثری به نام ’نبوغ مسیحیت’ که به سال 1802 میلادی انتشار یافت بمدح و ثنای مسیحیت پرداخت. در این اثر استدلالات منطقی مشهودنیست بلکه زیبائیها و فریبندگیهای مسیحیت بوصف درآمده است. این مجموعه دو داستان حادثۀ بنام ’آتالا’ و ’رنه’ را در بردارد. آتالا پیش از آن نیز در سال 1801 انتشار یافته بود. رمان کوچکی است که مانند رمانهای سلف دیگر از نوع خود جلال و شوکت طبیعت وحشی و نامأنوس و فضایل و سجایای نامعهود و مربوط به محیطی بیگانه را وصف می کند. در عین حال داستان حزن انگیزی است که در آن بیماری رمانتیک جلوه گر در وجود رنه احساس می شود. رنه خود شاتوبریان است. (همچنانکه شاکتاس قهرمان داستان آتالا نیز خود نویسندۀ آن داستان می باشد). رنه جوانی است که آرزوی نیل به سعادت را در دل میپرورد. با حرص و ولع سعادت را در هر امری که برای پر کردن خلأ زندگی انسانی کافی است، در جمعیت و انزوا، در عالم فکر و جهان طبیعت جستجو می کند. لیکن در همه جا جز خستگی و اضطراب چیزی نمی یابد، میل بیکرانی دارد که هرگز سیراب نمیشود. در این اوان، افتخار روی نمود. بناپارت شاتوبریان رابسمت سفیر و وزیر فرانسه در واله نامزد ساخت. شاتوبریان پس از اعدام دوک دانگن استعفا کرد و از آن پس جز به کار ادب نپرداخت. سفر درازی به یونان ترکیه، آسیای صغیر، اسپانیا نمود و با نوعی تفنن ادبی شرح این سفر را در اثری بنام ’راه سفر از پاریس تا اورشلیم’ بنگارش در آورد و از آن برای نگارش شعر منثور خود موسوم به ’شهدا’ بهره برگرفت. این اثر که بسال 1808 میلادی تألیف شد امکان سرودن شعر منثور را بثبوت رسانید و کوشید تا مدلل سازد که حماسۀ مسیحی از حماسۀکافران زیباتر است. لیکن در این کوشش توفیق نیافت زیرا بهترین فرد مسیحی داستان ’شهدا’ تصنعی دردآگین است. در سراسر این اثر بسیاری موارد بدعت انشائی و تازگی سبک وجود دارد که ساخته و پرداختۀ خود نویسنده بشمار است. در برخی از قسمتها نیز از حیث وزن و آهنگ و قدرت توصیف شایستۀ تحسین است. چون بوربونها بار دیگر قدرت را بدست گرفتند، شاتوبریان نقش سیاسی خویش را بازیافت، سفیر و وزیر شد و سرانجام در جبهۀ مخالف، عزلت اختیار کرد و این امر بمنزلۀ انزوای سیاسی پس از انقلاب سال 1830 بشمار میرفت. بعد از سال 1815م. شعر منثور ’ناچزها’ (داستان زندگی رنه در نزد وحشیان) که از حیث سبک متکلفانه تر از ’شهیدان’ ولی در برخی موارد قوی تر و هیجان انگیزتر بود، داستان کوتاه ’آخرین فرد خانوادۀ ابن السراج’ که خانواده ای از طایفۀ مورها (اعراب مقیم اسپانیا) معرفی گشته، داستان ’زندگی رانسه’ و تحقیقاتی تاریخی و سیاسی را منتشر ساخت. در این سالها به انشای اثر دیگر خود ’خاطرات آن سوی گور’ که بر وفق عنوانش پس او وفات نویسنده انتشار یافت سر گرم بود. ’خاطرات آن سوی گور’ اثر شایستۀ تحسینی است. هر چند میتوان حقیقت گوئی و امانت شاتوبریان را در بسیاری از موارد آن قابل بحث دانست و تمام قضاوتها و اظهار نظرهای او را با قید احتیاط تلقی کرد، لیکن وصفی قوی تر، رنگین تر و زنده تر از آن، در اثر دیگری که سرگذشت زندگی را نقل کند سراغ نداریم. نویسنده در این خاطرات هر جا که مناسبت داشته در نقل ماجراهای زندگی، موزونیت و اهتزاز احساساتی ’آتالا’ یا ’رنه’ وهر جاکه لازم افتاده، نیشخند، قوت وکیفیت جالب کمدی، هجا و درام را عرضه داشته است. شاتوبریان تأثیر شگرفی در ادبیات فرانسه بخشید. وی تاسال 1830 میلادی بر سراسر قلمرو ادبیات فرانسه حاکم بودو تا پایان قرن نوزدهم همه جا به اثر وجودش برمیخوریم. بیک معنی نوع رمانهائی که وقایع آنها در محیط وحشی و نامأنوس و اجنبی جریان می یابد، نوع داستانهای حزن آمیز، بیماری قرن، وصف استادانۀ طبیعت، تظاهرات ’احساساتی’ مذهب، شعر منثور، روایت خاطرات با صداقت و ذکر اسرار و گوشه های محرمانۀ زندگی را اختراع و ابداع شاتوبریان نمیتوان شمرد. ژان ژاک روسو، برناردن دوسن پیر، گوته و دیگران در این زمینه ها بر او مقدم بوده اند. زندگی شاتوبریان که اگر هم نمونه و سرمشق محسوب نمیشده همواره قرین غرور و افتخار بوده، با هوسبازی و تیره خوئی ملازمه داشته است. لیکن وی در بهترین آثار خویش از عالی ترین موهبت که همان جذبه و فریبندگی و سحر قلم باشد برخوردار بوده است. جهان و هیجانات روح انسانی را با آنچنان بیانات موزون و جذابی وصف کرده که در اذهان نقش می بندد. به این ترتیب وی رمانتیسم در حال تکوین را در برخی از الهامات خود هدایت نموده و الا نه اضطراب رمانتیکی و نه بیماری قرن هیچکدام آفریدۀ او نیستند. وی نخستین نویسنده ای نبودکه با فروغ و جلال و سُکر و مستی، عشق را هر چند با ناکامی و گناه قرین باشد وصف کند و بستاید. لیکن بوجود آورندۀ تیپ ها و تصوراتی بود که همچون آینه ای رمانتیکها را در خود منعکس می ساختند. آفرینندۀ موجودات خیالی چون ’شاکتاس’، ’آتالا’ ’رنه ’’وله دا’ حتی ’اودور’ با وجود شهادتش، و خود شاتوبریان - شاتوبریانی که در داستان ’سفر’ و سپس در ’خاطرات’ به وی بر میخوریم بود. هنگامی که رمانتیسم مدروس شد، شاتوبریان حتی برای نویسنده ای چون فلوبر، حتی برای معاصران شأن و اعتبار مضاعفی یافت، یکی از جهت آنکه تصاویر و اوصافی هیجان انگیز و ابدی از برخی اضطرابات روح بشری بیادگار گذاشت، دیگر آنکه درتوصیف زیبائیهای جهان و برخی هیجانات و حرکات روح انسانی آنچنان شور و قدرتی بکار برده که مقام بزرگترین یا لااقل سحارترین نقاش این کیفیات را برای خود محفوظ داشته است. از آثار شاتو بریان ’آتالا’ و ’رنه’ ’آخرین فرد خانوادۀ ابن السراج’ به فارسی ترجمه شده و در مقدمۀ ترجمه ’رنه’ از شجاع الدین شفا شرح حال مفصل شاتوبریان آمده است
یکی از چهار طایفه که در فارس و خوزستان ساکن بودند و در زمان مادها از طریق راهزنی میزیستند. شاهان پارس راضی شده بودند به آنان باج دهند. رجوع به تاریخ کرد ص 163 شود
یکی از چهار طایفه که در فارس و خوزستان ساکن بودند و در زمان مادها از طریق راهزنی میزیستند. شاهان پارس راضی شده بودند به آنان باج دهند. رجوع به تاریخ کرد ص 163 شود
بر وزن مجوسیان، شقایق را گویندو آن نوعی از لاله باشد و در صحاح الادویه به همین معنی به اسقاط نون آخر ’انومیا’ آورده است و گفته است که این لغت رومی است، والله اعلم. (برهان) (آنندراج) ، انس گیرنده. (ناظم الاطباء). خوگرفته شده. (غیاث اللغات). همدم و غمخوار و مصاحب. (غیاث اللغات). همدم و یار و رفیق و دوست و مصاحب، هم خو و هم طبع و هم خصلت. (ناظم الاطباء) : خود باش انیس خود مطلب کس که پیل را هم گوش بهتر ازپر طاوس پشه ران. خاقانی. - انیس اعضا، کنایه از چشم است. (انجمن آرا) (هفت قلزم) (آنندراج) (برهان). - ، اشاره به محبوب و مطلوب نیز هست. (هفت قلزم) (برهان) (آرای ناصری) (آنندراج). ، هرچیز مأنوس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، کسی. (منتهی الارب). احد. (مهذب الاسماء) : ما بالدار انیس ای احد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، در خانه کسی، احدی نیست، خروس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)
بر وزن مجوسیان، شقایق را گویندو آن نوعی از لاله باشد و در صحاح الادویه به همین معنی به اسقاط نون آخر ’انومیا’ آورده است و گفته است که این لغت رومی است، والله اعلم. (برهان) (آنندراج) ، انس گیرنده. (ناظم الاطباء). خوگرفته شده. (غیاث اللغات). همدم و غمخوار و مصاحب. (غیاث اللغات). همدم و یار و رفیق و دوست و مصاحب، هم خو و هم طبع و هم خصلت. (ناظم الاطباء) : خود باش انیس خود مطلب کس که پیل را هم گوش بهتر ازپر طاوس پشه ران. خاقانی. - انیس اعضا، کنایه از چشم است. (انجمن آرا) (هفت قلزم) (آنندراج) (برهان). - ، اشاره به محبوب و مطلوب نیز هست. (هفت قلزم) (برهان) (آرای ناصری) (آنندراج). ، هرچیز مأنوس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، کسی. (منتهی الارب). احد. (مهذب الاسماء) : ما بالدار انیس ای احد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، در خانه کسی، احدی نیست، خروس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب)