جدول جو
جدول جو

معنی شابابج - جستجوی لغت در جدول جو

شابابج
(بَ)
برنوف شابابج. درختی است برگش شبیه بزعرور و مزغب و بمصر روید. بعضی او را شابابق نیز گویند و صهاربخت گوید که شابابک را عرب عبس گوید و قبیلۀ بنوعبس را به او بازخوانند و بشر گوید او را بپارسی جوان اسپرم گویند و طایفه ای او را ریحان الشیطان گویند و به مثل این، تقریر کرده است رازی. (ترجمه صیدنه). در طبع و در قوه به قیصوم ماند. گرم و خشک است در درجۀ اول و صرع را سود دارد و لعابهای دهان ببرد خاصه لعاب دهان کودکان را و بدل آن در صرع و جز آن مرزنجوش است. (قانون ابوعلی سینا). بدانکه مرادف این لفظ (شابانک) ، شابابک (است) که به جای نون بای تازی باشد. معرب آن شابابج نیز هست که به عربی برنوف خوانند چنانچه صاحب گولیس بسند مالایسع الطبیب جهله نوشته، و آن درختی است که برگش شبیه به برگ زعرور و مزغب و منبت آن مصر است. ولی باید دانست که معرب این کلمه شافانج و شابانک است، odora Conyza. (دزی ج 1 ص 714 و 716) و بنابراین متن صحیح است و آن مخفف شاه بانک است که بهمین صورت نیز تعریب شده. (دزی ج 1 ص 717) (حاشیۀ برهان قاطع چ معین ذیل شابانک). رجوع به شاپاپک، شابانج، شابانک، شابانگ، شافانج، شاهبانج، شاهبانک شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادانج
تصویر شادانج
نوعی سنگ به رنگ های گوناگون و معمولاً سرخ که در طب قدیم برای معالجۀ درد چشم به کار می رفته، شادنه، بیدوند، حجر هندی، شادنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
تری و تازگی، طراوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاخابه
تصویر شاخابه
نهر، جوی کوچکی که از رودخانه یا دریا جدا شود، در علم زمین شناسی خلیج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاباتی
تصویر شاباتی
چپاتی، نوعی نان نازک که خمیر آن را با کف دست پهن کرده و بر روی تابه می اندازند تا بپزد، چاپاتی
فرهنگ فارسی عمید
از گیاهان دارویی که بیشتر در مصر می روید و در طب قدیم برای معالجۀ صرع به کار می رفته، برنوف
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
معرب شابانک. (برهان). مأخوذ از شابانک فارسی و بمعنی آن. (ناظم الاطباء). رجوع به شابانک و شاهبانک شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
رجوع به شابانک شود
لغت نامه دهخدا
نام درختی است، (شمس اللغات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
پر آبی سیرابی آبداری، تازگی طراوت، شادی شادمانی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که در سواحل شنی مناطق معتدل آسیای صغیر و اروپا و شمال افریقا و آمریکا میروید. گیاهی است یکساله و دارای ریشه های خوراکی است فجل الجمل رشادالبحر فجیله شرتیله. پارسی تازی گشته بنگریدبه شابانج
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است پایا از تیره مرکبان که ارتفاعش بین نیم تا یک متر میرسد و معمولا به حالت خودرو در اراضی خشک می روید. ساقه این گیاه راست و برگهایش نوک تیز و ناهموار و دارای کرک پنبه یی در سطح تحتانی پهنک است. طبق گل گیاه مذکور کوچک و بر روی آن گلهایی لوله یی به رنگ سفید یا مایل به زرد است. از این گیاه سابقا به عنوان مقوی معده و مدور معرق و قاعده آور استفاده میکردند ولی امروزه متروک است. در استعمال خارجی از شاه بانگ بعنوان التیام دهنده زخمها استفاده میشود این گیاه در اکثر نقاط دنیا و نیز ایران می روید شایانگ بذیلبا شاهبانج شجره البراغیث طباق منتن قوثیرا قونیزه اسپرم غم بیابانی شوکه منیه شوکه منتنه برنوف ترهلی شاه بانج شابانج
فرهنگ لغت هوشیار
سنگی است عدسی شکل به رنگهای مختلف: زرد سرخ سفید خاکستری کبود و بهترین آن سرخ عدسی شکل است و آن در هندوستان به دست آید و در طب قدیم مستعمل بود شادانج شادنج سادنه حجرالدم حجرالطور
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره صلیبیان که در سواحل شنی مناطق معتدل آسیای صغیر و اروپا و شمال افریقا و آمریکا میروید. گیاهی است یکساله و دارای ریشه های خوراکی است فجل الجمل رشادالبحر فجیله شرتیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شابیزج
تصویر شابیزج
پارسی تازی گشته شابیزک مهرگیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاخابه
تصویر شاخابه
جوی کوچکی که از رود یا دریا جدا گردد، خلیج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهبانج
تصویر شاهبانج
پارسی تازی شگته شاهبانگ اسپرغم بیابانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شابانج
تصویر شابانج
پارسی تازی گشته شابانگ تس سگ (گویش شیرازی) از گیاهان دارویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاخابه
تصویر شاخابه
((بِ یا بَ))
جوی کوچکی که از رود یا دریا جدا گردد، خلیج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
طراوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
Joviality, Cheerfulness, Cheeriness, Friskiness, Mirthfulness, Joyfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
gaieté, enjouement, jovialité, joie, réjouissance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
веселость , игривость , весёлость , радость , радостность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
Fröhlichkeit, Lebhaftigkeit, Glücklichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
веселощі , грайливість , життєрадісність , радість , радісність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
wesołość, żywotność, radość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
快乐 , 活泼 , 喜悦 , 欢喜
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
alegria, vivacidade, jovialidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
allegria, vivacità, giovialità, gioia, gaiezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
alegría, vivacidad, jovialidad, felicidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
vrolijkheid, speelsheid, jovialiteit, vreugde
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
प्रसन्नता , चपलता , खुशमिज़ाजी , खुशी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
keceriaan, kegembiraan, kebahagiaan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
명랑함 , 활발함 , 명랑함 , 기쁨
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شادابی
تصویر شادابی
שמחה , חִיוּת , עליזות , שמחה , שמחה , שִׂמְחָה
دیکشنری فارسی به عبری