جدول جو
جدول جو

معنی شاباب - جستجوی لغت در جدول جو

شاباب
نام درختی است، (شمس اللغات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاداب
تصویر شاداب
(دخترانه)
با طراوت، تازه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاباش
تصویر شاباش
خوش باش، احسنت، آفرین، برای مثال گفت شاباش و بدادش خلعتی / گوهر از وی بستد آن شاه و فتی (مولوی۱ - ۹۰۱)، پولی که در مجلس جشن و شادمانی به نوازنده و بازیگر می دهند یا بر سر عروس و داماد نثار می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناباب
تصویر ناباب
نامناسب، ناجور، ناپسند، آنچه معمول و مرسوم نیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
پرطراوت، خرم، برای مثال دائم گل این بستان شاداب نمی ماند / دریاب ضعیفان را در وقت توانایی (حافظ - ۹۸۴)، کنایه از آباد، بارونق
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
برنوف شابابج. درختی است برگش شبیه بزعرور و مزغب و بمصر روید. بعضی او را شابابق نیز گویند و صهاربخت گوید که شابابک را عرب عبس گوید و قبیلۀ بنوعبس را به او بازخوانند و بشر گوید او را بپارسی جوان اسپرم گویند و طایفه ای او را ریحان الشیطان گویند و به مثل این، تقریر کرده است رازی. (ترجمه صیدنه). در طبع و در قوه به قیصوم ماند. گرم و خشک است در درجۀ اول و صرع را سود دارد و لعابهای دهان ببرد خاصه لعاب دهان کودکان را و بدل آن در صرع و جز آن مرزنجوش است. (قانون ابوعلی سینا). بدانکه مرادف این لفظ (شابانک) ، شابابک (است) که به جای نون بای تازی باشد. معرب آن شابابج نیز هست که به عربی برنوف خوانند چنانچه صاحب گولیس بسند مالایسع الطبیب جهله نوشته، و آن درختی است که برگش شبیه به برگ زعرور و مزغب و منبت آن مصر است. ولی باید دانست که معرب این کلمه شافانج و شابانک است، odora Conyza. (دزی ج 1 ص 714 و 716) و بنابراین متن صحیح است و آن مخفف شاه بانک است که بهمین صورت نیز تعریب شده. (دزی ج 1 ص 717) (حاشیۀ برهان قاطع چ معین ذیل شابانک). رجوع به شاپاپک، شابانج، شابانک، شابانگ، شافانج، شاهبانج، شاهبانک شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
رجوع به شابانک شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناباب
تصویر ناباب
ناجور، ناسازگار، ناملایم، نامطبوع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
شادمان، مسرور، خرم، خوشحالی کنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاباش
تصویر شاباش
مخفف شادباش، احسنت، آفرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشباب
تصویر اشباب
برانگیختن، پیر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
تازه، با طراوت، مسرور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاباش
تصویر شاباش
از ادات تحسین، مخفف شادباش، آفرین، خوش باش، پولی که در عروسی به رقاص و مطرب می دهند یا بر سر عروس و داماد می ریزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناباب
تصویر ناباب
نامناسب، ناجور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاباش
تصویر شاباش
تبریک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
سلامت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
Cheery, Exuberant, Perky
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
gai, exubérant, enjoué
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
furaha, shauku
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
neşeli, coşkulu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
快活な , 活気に満ちた , 陽気な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
עליז , נלהב , שָׂמח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
쾌활한 , 생기 있는 , 명랑한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
ceria, bersemangat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
खुश , हर्षित , उल्लसित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
веселый , эксуберантный , жизнерадостный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
vrolijk, uitbundig, opgewekt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
alegre, exuberante, animado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
gaio, esuberante, allegro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
alegre, exuberante, animado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
欢快的 , 茂盛的 , 活泼的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
radosny, ekstatyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
життєрадісний , ексуберантний , життєрадісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
heiter, üppig, munter
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شاداب
تصویر شاداب
ร่าเริง , ร่าเริง , ร่าเริง
دیکشنری فارسی به تایلندی