- شائب
- پیر سپیدموی
معنی شائب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عیب، چرک
عیب، آلودگی، آمیختگی، شک و گمان
جمع اشابه، مردمان، داراک های ناروا
گدازنده، آب کننده
سرگشته، شوریده عقل، سست، گران جسم
روان و جاری
باد سخت، خیزابه (موج)
گریباندوز، جهانگرد، شیر
گناهکار
مایوس و بی بهره، نومید، نا امید
رنجمند
توبه کننده
رشک برنده، تیزبین
خاردار، تیز
مایل، راغب، مشتاق
رواک زندک آشکارا بون هنباز (سهم مشترک)
دوراندیش کوشنده پرهیزکننده
خاکستری رنگ
هلاک شونده، اندوهگین
باریک لاغر
لاغراستخوانی خشک اندام
آشامنده، نوشنده، سبیل
آئاره، نومید از رستگاری
کتف، دوش
راه کج، دور
زندگی سخت اسپ لاغر
آمیختگی ها، آمیزشها، آلودگیها
رساننده، راست و درست، رشناکی رشکناک گردیدن، سر و موی، سیر آبی
سبیل، آشامنده، نوشنده
ترساننده، کسی یا چیزی که دیگری را بترساند
راست و درست، حق و رسا، مقابل خاطئ، درستکار
عیب کننده
ناپدید، پنهان، نا پیدا