سه یک، یک سوم، شراب، مخصوصاً شرابی که به واسطۀ جوشش، دوسوم آن تبخیر شده و یک سوم باقی مانده باشد، سه پخت، شراب سه پخت، شراب ثلثان شده، برای مثال روز نوروز است امروز و سر سال عجم / بزم نو ساز و طرب کن ز نو سیکی خور (فرخی - ۱۷۳)
سه یک، یک سوم، شراب، مخصوصاً شرابی که به واسطۀ جوشش، دوسوم آن تبخیر شده و یک سوم باقی مانده باشد، سه پخت، شراب سه پخت، شراب ثلثان شده، برای مِثال روز نوروز است امروز و سر سال عجم / بزم نو ساز و طرب کن ز نو سیکی خور (فرخی - ۱۷۳)
دوال از پوست شکار که از آن بند شمشیر و خنجر درست کنند، تسمه، برای مثال برای مصلحت کار دوستان تو هردم / زمانه برکشد از پشت دشمنان تو سیرم (ابن یمین - ۱۳۴)
دوال از پوست شکار که از آن بند شمشیر و خنجر درست کنند، تسمه، برای مِثال برای مصلحت کار دوستان تو هردم / زمانه برکشد از پشت دشمنان تو سیرم (ابن یمین - ۱۳۴)
قسمی مرغ آبی، (یادداشت بخط مؤلف)، رجوع به سیقا شود، تیره ای از درختان بازدانه که در نواحی گرم میرویند، و در کشورهای معتدل دیده نمیشود و دستگاه زایشی آن شبیه به نهانزادان است، (از گیاه شناسی گل گلاب ص 302)
قسمی مرغ آبی، (یادداشت بخط مؤلف)، رجوع به سیقا شود، تیره ای از درختان بازدانه که در نواحی گرم میرویند، و در کشورهای معتدل دیده نمیشود و دستگاه زایشی آن شبیه به نهانزادان است، (از گیاه شناسی گل گلاب ص 302)
تسمه و دوالی باشد سفید که چشمۀ آن را کنده باشند بجهت آنکه نرم شود و از آن بند شمشیر کنند و بند کارد و خنجر و شکاربند پرندگان شکاری نیز سازند. (برهان) (آنندراج). دوال سفید که چشمۀ آن راکنده باشند تا نرم شود. (فرهنگ رشیدی) : سیرم پشتش از ادیم سیاه مانده زین کوهه رامیان دو راه. نظامی. سیرم از پشت جدی نپسندم نسزد زآن دوال شه بندم. امیرخسرو (از فرهنگ رشیدی)
تسمه و دوالی باشد سفید که چشمۀ آن را کنده باشند بجهت آنکه نرم شود و از آن بند شمشیر کنند و بند کارد و خنجر و شکاربند پرندگان شکاری نیز سازند. (برهان) (آنندراج). دوال سفید که چشمۀ آن راکنده باشند تا نرم شود. (فرهنگ رشیدی) : سیرم پشتش از ادیم سیاه مانده زین کوهه رامیان دو راه. نظامی. سیرم از پشت جدی نپسندم نسزد زآن دوال شه بندم. امیرخسرو (از فرهنگ رشیدی)
کشوری در آسیای جنوبی در قسمت شبه جزیره هندوچین، از شمال و مشرق به لائوس و کامبوج محدود است و خود در شمال و مغرب بیرمانی قرار دارد و از جنوب به دریای چین جنوبی محدود میگردد، 514000 کیلومتر مربع مساحت و دارای 22811000 تن سکنه (سیامی و تائیلاندی) و پایتخت آن بانکوک است، این کشور تا سال 1939 میلادی بنام ’سیام’ نامیده میشد و از سال 1945 مجدد بنام قدیم خوانده شد، رشتۀ اصلی کوههای آن امتداد کوههای تبت و بوتان میباشد که جلگه های حاصلخیزی را در بردارد، این کشور بواسطۀ دو رود منام و مکنک مشروب میشود و محصول عمده آن برنج و پنبه و کائوچو میباشد، تربیت گاو و صدورچوب در این کشور اهمیت دارد، (فرهنگ فارسی معین)
کشوری در آسیای جنوبی در قسمت شبه جزیره هندوچین، از شمال و مشرق به لائوس و کامبوج محدود است و خود در شمال و مغرب بیرمانی قرار دارد و از جنوب به دریای چین جنوبی محدود میگردد، 514000 کیلومتر مربع مساحت و دارای 22811000 تن سکنه (سیامی و تائیلاندی) و پایتخت آن بانکوک است، این کشور تا سال 1939 میلادی بنام ’سیام’ نامیده میشد و از سال 1945 مجدد بنام قدیم خوانده شد، رشتۀ اصلی کوههای آن امتداد کوههای تبت و بوتان میباشد که جلگه های حاصلخیزی را در بردارد، این کشور بواسطۀ دو رود منام و مکنک مشروب میشود و محصول عمده آن برنج و پنبه و کائوچو میباشد، تربیت گاو و صدورچوب در این کشور اهمیت دارد، (فرهنگ فارسی معین)
نامی است که در نواحی لرستان و فارس به نوعی افرا دهند، و در کردستان آن را کی کف خوانند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی ازافرا که در تنگۀ سعادت آباد فارس و فواصل جنگلهای بحر خزر دیده شده است. (گااوبا، از یادداشت ایضاً)
نامی است که در نواحی لرستان و فارس به نوعی افرا دهند، و در کردستان آن را کی کف خوانند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی ازافرا که در تنگۀ سعادت آباد فارس و فواصل جنگلهای بحر خزر دیده شده است. (گااوبا، از یادداشت ایضاً)
نام شیردار است در آستارا و طوالش و درفک. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در آستارا و طوالش و کوهپایۀ گیلان شیردار را گویند. (از جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 1 ص 207). رجوع به همین مأخذ و شیردار در همین لغت نامه شود
نام شیردار است در آستارا و طوالش و درفک. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در آستارا و طوالش و کوهپایۀ گیلان شیردار را گویند. (از جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ج 1 ص 207). رجوع به همین مأخذ و شیردار در همین لغت نامه شود
گردش، دوره، (اصطلاح فیزیک) یک دوره حرکت کامل موج الکتریکی، امواج رادیو را بوسیلۀ سیکل و اغلب با کیلو سیکل (1000 سیکل) یا مگاسیکل (10000 سیکل) در ثانیه اندازه گیرند، دورۀ تحصیلات متوسطه (دبیرستان)، دوره تحصیلات متوسطه را بدو قسمت تقسیم کرده اند: سیکل اول و سیکل دوم، (فرهنگ فارسی معین)
گردش، دوره، (اصطلاح فیزیک) یک دوره حرکت کامل موج الکتریکی، امواج رادیو را بوسیلۀ سیکل و اغلب با کیلو سیکل (1000 سیکل) یا مگاسیکل (10000 سیکل) در ثانیه اندازه گیرند، دورۀ تحصیلات متوسطه (دبیرستان)، دوره تحصیلات متوسطه را بدو قسمت تقسیم کرده اند: سیکل اول و سیکل دوم، (فرهنگ فارسی معین)
قلاب مانندی که بدان تارهای پنبه ای یا ابریشمی را تاب دهند. (ناظم الاطباء). نام یکی از افزار علاقه بندان و آن چوب سرکجی است که کلافۀ ریسمان و ابریشم بر آن پیچند. (آنندراج) : باشد ز خط کلافۀ ابریشمی ترا کز نازکیش شعشعۀ ماه سیمک است. محسن تأثیر (از آنندراج). از گل آن کفش نعل ماه نو در آتش است ماه بر ابریشم آن زلف سیمک میزند. محسن تأثیر (از آنندراج)
قلاب مانندی که بدان تارهای پنبه ای یا ابریشمی را تاب دهند. (ناظم الاطباء). نام یکی از افزار علاقه بندان و آن چوب سرکجی است که کلافۀ ریسمان و ابریشم بر آن پیچند. (آنندراج) : باشد ز خط کلافۀ ابریشمی ترا کز نازکیش شعشعۀ ماه سیمک است. محسن تأثیر (از آنندراج). از گل آن کفش نعل ماه نو در آتش است ماه بر ابریشم آن زلف سیمک میزند. محسن تأثیر (از آنندراج)
شرابی است که چندی آن را بجوشانند که چهار دانگش رفته و دو دانگش مانده باشد و در اصل سه یکی بوده ترکیب داده سیکی گفته اند. (آنندراج) (انجمن آرا). شرابی که چندان جوشانند تا چهار دانگش رفته و دو دانگش مانده باشد در اصل سه یکی بوده ترکیب داده سیکی کرده اند و به عربی مثلث خوانند. (فرهنگ رشیدی). شرابی که چندان جوش دهند و صافش کنند که از سه حصه آن یک حصه باقیمانده باشد. (غیاث اللغات). نبیذ. صهبا. (تفلیسی). می. شراب. (جهانگیری). شراب جوشانیده که به عربی مثلث خوانند یعنی در اصل سه یکی بوده ترکیب کرده اند سیکی شده. (برهان) : بادام تر و سیکی و بهمان و باستار ای خواجه این همه که تو بر میدهی شمار. رودکی. هیزم خواهم همی دو امنه ز جودت جود و جریب و دو خم سیکی چون خون. ابوالعباس (از لغت فرس اسدی ص 498). نکند مستی هر چند که در مجلس ننهد سیکی بر دست کم از یک. فرخی. عشق بازی کن و سیکی خور و برخند بر آن که ترا گوید سیکی مخور و عشق مباز؟ فرخی. آن حجامان برفته بودند و خوکان اصلی را سیکی بار کردند و بیاوردند. (تاریخ سیستان). جعد ژولیده و پرورده ز سیکی لاله زلف شوریده و پژمرده ز مستی عبهر. سنایی. تو این صوفیان بین که می خورده اند مرقع به سیکی گرو برده اند. سعدی
شرابی است که چندی آن را بجوشانند که چهار دانگش رفته و دو دانگش مانده باشد و در اصل سه یکی بوده ترکیب داده سیکی گفته اند. (آنندراج) (انجمن آرا). شرابی که چندان جوشانند تا چهار دانگش رفته و دو دانگش مانده باشد در اصل سه یکی بوده ترکیب داده سیکی کرده اند و به عربی مثلث خوانند. (فرهنگ رشیدی). شرابی که چندان جوش دهند و صافش کنند که از سه حصه آن یک حصه باقیمانده باشد. (غیاث اللغات). نبیذ. صهبا. (تفلیسی). می. شراب. (جهانگیری). شراب جوشانیده که به عربی مثلث خوانند یعنی در اصل سه یکی بوده ترکیب کرده اند سیکی شده. (برهان) : بادام تر و سیکی و بهمان و باستار ای خواجه این همه که تو بر میدهی شمار. رودکی. هیزم خواهم همی دو امنه ز جودت جود و جریب و دو خم سیکی چون خون. ابوالعباس (از لغت فرس اسدی ص 498). نکند مستی هر چند که در مجلس ننهد سیکی بر دست کم از یک. فرخی. عشق بازی کن و سیکی خور و برخند بر آن که ترا گوید سیکی مخور و عشق مباز؟ فرخی. آن حجامان برفته بودند و خوکان اصلی را سیکی بار کردند و بیاوردند. (تاریخ سیستان). جعد ژولیده و پرورده ز سیکی لاله زلف شوریده و پژمرده ز مستی عبهر. سنایی. تو این صوفیان بین که می خورده اند مرقع به سیکی گرو برده اند. سعدی
صفه و ایوان را گویند. (برهان). صفه و ایوان و رواق. (ناظم الاطباء). صفه و ایوان. آنرا بشکم نیز خوانند و بیکم و بجکم تصحیف بشکم است و لغتی جداگانه نخواهد بود. (انجمن آرا) (آنندراج) (از رشیدی) (از جهانگیری). این صورت مصحف بچکم و بجکم و بشکم است. (یادداشت مؤلف) : بسی رفتم پی آز، اندرین پیروزه گون بیکم کم آمد عمر و نامد مایه آز و آرزو را کم. ناصرخسرو. پنجاه سال شد که درین سبز بیکمم. ناصرخسرو. و رجوع به بچکم و بجکم و پشکم و بشکم شود
صفه و ایوان را گویند. (برهان). صفه و ایوان و رواق. (ناظم الاطباء). صفه و ایوان. آنرا بشکم نیز خوانند و بیکم و بجکم تصحیف بشکم است و لغتی جداگانه نخواهد بود. (انجمن آرا) (آنندراج) (از رشیدی) (از جهانگیری). این صورت مصحف بچکم و بجکم و بشکم است. (یادداشت مؤلف) : بسی رفتم پی آز، اندرین پیروزه گون بیکم کم آمد عمر و نامد مایه آز و آرزو را کم. ناصرخسرو. پنجاه سال شد که درین سبز بیکمم. ناصرخسرو. و رجوع به بچکم و بجکم و پشکم و بشکم شود
فرانسوی دورک گردش یک دوره حرکت کامل موج الکتریکی. توضیح امواج رادیو را بوسیله سیکل و اغلب با کیلوسیکل (1000 سیکل) یا مگاسیکل (1000000 سیکل) در ثانیه اندازه گیرند، دوره تحصیلات متوسطه (دبیرستان)، توضیح دوره تحصیلات متوسطه را به دو قسمت تقسیم کرده اند: سیکل اول و سیکل دوم
فرانسوی دورک گردش یک دوره حرکت کامل موج الکتریکی. توضیح امواج رادیو را بوسیله سیکل و اغلب با کیلوسیکل (1000 سیکل) یا مگاسیکل (1000000 سیکل) در ثانیه اندازه گیرند، دوره تحصیلات متوسطه (دبیرستان)، توضیح دوره تحصیلات متوسطه را به دو قسمت تقسیم کرده اند: سیکل اول و سیکل دوم