جدول جو
جدول جو

معنی سیچل - جستجوی لغت در جدول جو

سیچل
(چَ)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 120 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تکۀ تخته یا کاغذ شامل دایره های متحدالمرکز که در تیراندازی هدف قرار بدهند
فرهنگ فارسی عمید
آب فراوان که در اثر باران های زیاد و شدید یا خراب شدن سد در روی زمین جاری شود، سیلاب، تنداب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیال
تصویر سیال
بسیار روان، آب روان، جاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیکل
تصویر سیکل
دور، دوره، گردش، دورۀ سه ساله تحصیلات بعد از دورۀ ابتدایی از سال هفتم تا سال نهم، کسی که دارای مدرک پایانی این دورۀ تحصیلی است
فرهنگ فارسی عمید
سیر: سردسیل، گرم سیل، (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
یاسمین را گویند و آن سفید و زرد میباشد. (برهان) (آنندراج). یاسمین. (بحر الجواهر) (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
جمع واژۀ سیل. (دهار) (غیاث اللغات). رجوع به سیل شود
لغت نامه دهخدا
گردش، دوره، (اصطلاح فیزیک) یک دوره حرکت کامل موج الکتریکی، امواج رادیو را بوسیلۀ سیکل و اغلب با کیلو سیکل (1000 سیکل) یا مگاسیکل (10000 سیکل) در ثانیه اندازه گیرند، دورۀ تحصیلات متوسطه (دبیرستان)، دوره تحصیلات متوسطه را بدو قسمت تقسیم کرده اند: سیکل اول و سیکل دوم، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(سَ تَ)
بز کوهی. ج، سیاتل. (مهذب الاسماء) (از فهرست مخزن الادویه) (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیول
تصویر سیول
جمع سیل، لورها تندابها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیل
تصویر سیل
آب بسیار که روان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیال
تصویر سیال
آب روان و جاری
فرهنگ لغت هوشیار
قطعه ای از تخته یا مقوا که آن را برای تیراندازی هدف قرار دهند نشانه هدف. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیقل
تصویر سیقل
لاتینی تازی شده پیاز دشتی پیاز موش پیاز کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی دورک گردش یک دوره حرکت کامل موج الکتریکی. توضیح امواج رادیو را بوسیله سیکل و اغلب با کیلوسیکل (1000 سیکل) یا مگاسیکل (1000000 سیکل) در ثانیه اندازه گیرند، دوره تحصیلات متوسطه (دبیرستان)، توضیح دوره تحصیلات متوسطه را به دو قسمت تقسیم کرده اند: سیکل اول و سیکل دوم
فرهنگ لغت هوشیار
ساز و سامان نظم و ترتیب: میداد چو نظم نامه را سیچ باقی نگذاشت به هر ما هیچ. (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیچ
تصویر سیچ
نظم و ترتیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیل
تصویر سیل
((سَ یا س))
آب بسیار که بر اثر باران های شدید یا ذوب برف ها بوجود آمده باشد، سیلاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیال
تصویر سیال
((سَ یّ))
بسیار روان، روان، جاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیکل
تصویر سیکل
یک دوره حرکت، گردش، دوره، دوره تحصیلات متوسطه (نظام قدیم)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیبل
تصویر سیبل
قطعه ای از تخته یا مقوا که برای تیراندازی هدف قرار دهند، نشانه، هدف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیل
تصویر سیل
تنداب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیال
تصویر سیال
آبگون
فرهنگ واژه فارسی سره
سیلاب، لور، جریان شدید آب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هدف، آماج
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تناوب، دور، گردش، دوره، چرخه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جاری، روان
متضاد: راکد، آبکی، رقیق، رو، مایع
متضاد: غلیظ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اگر در خواب بیند سیل درجائی خرابی کرد، دلیل که مردم آنجا را از پادشاه منفعت رسد. جابر مغربی
دیدن سیل در خواب بر چهار وجه است. اول: دشمنی بزرگ. دوم: پادشاهی ستمگر. سوم: لشگر غالب. چهارم: فتنه و بلا.
فرهنگ جامع تعبیر خواب
نامی برای گاو نر، گاوی که رنگ پشت یا زیر شکم آن سفید باشد.، سل بیماری سل، قالب بندی کشک خشک نشده، نجس، کثیف
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی نزدیک لاکوم سوادکوه، درخت لرگ، چوب نامرغوب، نام تپه ای در حوزه ی آلاشت
فرهنگ گویش مازندرانی