- سیهکاری
- عمل و حالت سیاهکار سیاه کردن تسوید، بدکاری فسق، ظلم ستم
معنی سیهکاری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل و حالت سیاهکار سیاه کردن تسوید، بدکاری فسق، ظلم ستم
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
تنبلی
خدمت کردن، خدمت
جنایت
عمل بدهکار وامداری قرض داری مقابل بستانکاری
همسازی هماهنگی
سالاری سپاه فرماندهی قشون
عمل ستمکار ظلم ستم
عمل پیشکار چاکری خدمتکاری مقابل
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
سیاه کردن
عمل ستمکار، ظلم و تعدی
شغل و عمل سفیدکار، گچ مالیدن به دیوار، گچ کاری، کنایه از بی حیایی، بی شرمی
گژف کاری گژف اندایی
گناهکاری: دوستانم توبه گویند از گنهکاری بمن توبه تا من میکنم هرگز نباشد بر قرار. (سعدی)
زراعت برزگری کشت کاری
نسیه بری نسیه خوری
عمل بدهکار، وامداری، قرض داری، مقابل بستانکاری
خدمتکاری، چاکری، معاونت، مباشرت
نیکوکاری، درستکاری
گچکاری
عمل ریاکار
وام داری، قرض داری
بدکار، گناهکار، فاسق، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
سیاهکار، بدکار، گناهکار، فاسق، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
Indebtedness
Joblessness
Klutziness
Hypocrisy, Insincerity, Phoniness, Sanctimoniousness
задолженность
лицемерие , неискренность , фальшивость , лицемерие
неуклюжесть