جدول جو
جدول جو

معنی سینوزار - جستجوی لغت در جدول جو

سینوزار
آب بند کوچک که جهت شنا کردن مناسب باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیوزار
تصویر نیوزار
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سینار
تصویر سینار
(پسرانه)
سنباد، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی و از سرداران سپاه بهرام چوبینه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مینوزاد
تصویر مینوزاد
(دخترانه)
زاده آسمان یا زاده بهشت
فرهنگ نامهای ایرانی
التهاب و عفونت حفره های استخوانی اطراف بینی که باعث تورم حفره های استخوانی پیشانی و گونه ها و سردرد شدید می گردد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمنزار
تصویر سمنزار
جایی که در آن گل های یاسمین بسیار روییده باشد، یاسمن زار
فرهنگ فارسی عمید
(سَ مَ)
باغ یاسمن و جای انبوه از درخت یاسمن. آنجا که سمن روید. (ناظم الاطباء) :
شهریاری که خلاف تو کند زود فتد
از سمن زار بخارستان وز کاخ بکاز.
فرخی.
از کوه تا بکوه بنفشه ست و شنبلید
از پشته تا به پشته سمن زار و لاله زار.
فرخی.
گل بیند چندان و سمن بیند چندان
چندانکه بگلزار ندیده ست و سمن زار.
منوچهری.
بسمن زار درون لالۀ نعمان بسیار
چون دوات بسدین است خراسانی وار.
منوچهری.
زدوده تیغ گهروار رنگ داده بخون
بنفشه زار و سمن زار و لاله زار تو باد.
سوزنی.
کو تذروان بزم و کوثر جام
کز سمن زار بشکفد گلزار.
خاقانی.
خوابگهی بود سمن زار او
خواب کن نرگس بیدار او.
نظامی.
عیش است بر کنار سمن زار خواب صبح
نی در کناریار سمن بوی خوشتر است.
سعدی.
روان گوشه گیران راجبینش طرفه گلزاری است
که برطرف سمن زارش همی گردد چمان ابرو.
حافظ.
سمن زار گشته دیار سلاحف
چمنزار گشته وجار ثعالب.
حسن متکلم
لغت نامه دهخدا
شعله، زبانه، واداشتن بروی آتش، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان میان فرجام بخش تربت جام شهرستان مشهد، دارای 149 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، پنبه، شغل اهالی زراعت، مالداری و قالی بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، دارای 153 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، بنشن، شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان کبودگنبد بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 515 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چینْ)
چینور. راست. (فرهنگ شعوری ج 1 ص 347)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
عفونت و التهاب حفره های استخوانهای پیشانی و فک اعلی. سینوزیت در حالت حاد مریض را بسیار ناراحت میکند و موجب سردردهای دایمی و شدید میشود. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
بوستان و باغ درخت سیب و جایی که پر از درخت سیب است، (ناظم الاطباء) : دیگر روز هم بار نداد و برنشست و بر جانب سیب زار بباغ فیروزی رفت، (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(نُ زُ)
خزندۀ خشکی زوال یافته از دوران ’مزوزوئیک’ که طولش از یک تا حدود سی متر بود. بعضی انواع آن گیاهخوار وبرخی گوشتخوار بوده است و در پایان دورۀ کرتاسه ازمیان رفته است. (دائره المعارف فارسی). دایناسور
لغت نامه دهخدا
تصویری از سینور
تصویر سینور
مرز حد، آن سوی ماورا
فرهنگ لغت هوشیار
از نظر پزشکی عفونت و التهاب حفره های استخوانهای پیشانی و فک اعلی، و موجب سردردهای دائمی میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمن زار
تصویر سمن زار
جایی که در آن سمن بسیار روید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخنگزار
تصویر سخنگزار
سخنگو، ادیب سخن شناس، حاضر جواب حاضر کلام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینور
تصویر سینور
مرز، حد، ماوراء، آن سو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینوزیت
تصویر سینوزیت
ورم و التهاب حفره های استخوان های پیشانی و فک اعلی
فرهنگ فارسی معین
سمنستان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شناگر
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی