در قدیم صاحبان این علم برای حروف طبایعی مرموز قائل شده و مدعی بودند که به وسیلۀ حروف و اسما می توان در عالم طبیعت تصرف کردن یا آنکه در قوۀ تخیل و تصور دیگران نفوذ کرد و چیزهایی را که وجود ندارد در نظر آنان مجسم ساخت، علم حروف، علم اسرار حروف، علم طلسم و جادو، علم مجسم ساختن چیزهای موهوم در نظر دیگران، چشم بندی
در قدیم صاحبان این علم برای حروف طبایعی مرموز قائل شده و مدعی بودند که به وسیلۀ حروف و اسما می توان در عالم طبیعت تصرف کردن یا آنکه در قوۀ تخیل و تصور دیگران نفوذ کرد و چیزهایی را که وجود ندارد در نظر آنان مجسم ساخت، علم حروف، علم اسرار حروف، علم طلسم و جادو، علم مجسم ساختن چیزهای موهوم در نظر دیگران، چشم بندی
نابینا گردیدن: اعمای اعمیاءً، نابینا گردید. و قد تشدد الیاء فیقال: اعمای ّ کاحمرّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نور هر دو چشم از بین رفتن. اعمای الرجل یعمای و اعمای ّ یعمای ﱡ اعمیاءً، بمعنی عمی و اصل اعمای بتخفیف الیاء اعمای ّ بتشدیدها من باب افعال ّ حذفت احدی الیائین شذوذاً للتخفیف. (از اقرب الموارد)
نابینا گردیدن: اِعْمای َ اعمیاءً، نابینا گردید. و قد تشدد الیاء فیقال: اِعْمای َّ کاحمرَّ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نور هر دو چشم از بین رفتن. اِعْمای َ الرجل یَعْمای ُ و اِعْمای َّ یَعْمای ﱡ اعمیاءً، بمعنی عَمِی َ و اصل اِعْمای َ بتخفیف الیاء اِعْمای َّ بتشدیدها من باب افعال َّ حذفت احدی الیائین شذوذاً للتخفیف. (از اقرب الموارد)
منسوب به سیم. سیمین. ساخته از سیم: ایدون گویند که چون قتیبه بیکند را بگشاد چندان زرینه و سیمینه ازآن زنان یافت که اندازه نبود. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). و اندر خزینه مال نماند از زر و سیم که همه بکار برده و داده شد و دست فراکردند اندر اوانی فروختن و زرینه و سیمینه درم و دینار زدن. (تاریخ سیستان). بی اندازه مال از زرینه و سیمینه. (تاریخ بیهقی). ز روئینه آلت بخروارها ز سیمینه چندان که انبارها. اسدی. رجوع به سیم و سیمی شود
منسوب به سیم. سیمین. ساخته از سیم: ایدون گویند که چون قتیبه بیکند را بگشاد چندان زرینه و سیمینه ازآن زنان یافت که اندازه نبود. (ترجمه تاریخ طبری بلعمی). و اندر خزینه مال نماند از زر و سیم که همه بکار برده و داده شد و دست فراکردند اندر اوانی فروختن و زرینه و سیمینه درم و دینار زدن. (تاریخ سیستان). بی اندازه مال از زرینه و سیمینه. (تاریخ بیهقی). ز روئینه آلت بخروارها ز سیمینه چندان که انبارها. اسدی. رجوع به سیم و سیمی شود
علم سیمیا، علم طلسم که از آن انتقال روح در بدن دیگری کنند و به هر شکل که خواهند درآید و چیزهای موهوم در نظر آرند که در حقیقت وجود آنها نباشد، (غیاث اللغات) (آنندراج)، عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آنچه مخالف عادت بود مانع آنچه موافق آن باشد و قسمی در علوم سامیه است، (از نفایس الفنون)، علمی است که بدان تسخیر جن میشود، (بحر الجواهر)، یکی از علوم خفیه و از علوم محتجبه قدما است، و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آنچه مخالف عادت بود یا منع آنچه موافق عادت، (فرهنگ فارسی معین)، ’علم’ خواص و اسرار حروف، مدعیان وقوف بر این ’علم’ برای حروف طبایع (آتشی، آبی و خاکی) مرموز قائل بودند و چون اسماء مرکب از حروف است، همین طبایع و اسرار را در اسماء ساری میدانستند و مدعی بودند که بوسیلۀ حروف و اسماء میتوان در عالم طبیعت تصرف کرد، از صاحب نظران در سیمیا یا علم حروف و اسماءابن العربی و بونی را میتوان نام برد که نتیجه و ثمرۀ سیمیا را تصرف کردن نفوس ربانی در عالم طبیعت میدانستند به یاری اسماءالحسنی و کلمات الهی که از حروف ناشی میشود، (از دائره المعارف فارسی) : جادویی کردت کسی یا سیمیاست یا خلاف طبع تو از بخت ماست، مولوی، کیمیاسازیست چبود کیمیا معجزه بخش است چبود سیمیا، مولوی، ، بلاغت، فصاحت، (ناظم الاطباء)
علم سیمیا، علم طلسم که از آن انتقال روح در بدن دیگری کنند و به هر شکل که خواهند درآید و چیزهای موهوم در نظر آرند که در حقیقت وجود آنها نباشد، (غیاث اللغات) (آنندراج)، عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آنچه مخالف عادت بود مانع آنچه موافق آن باشد و قسمی در علوم سامیه است، (از نفایس الفنون)، علمی است که بدان تسخیر جن میشود، (بحر الجواهر)، یکی از علوم خفیه و از علوم محتجبه قدما است، و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آنچه مخالف عادت بود یا منع آنچه موافق عادت، (فرهنگ فارسی معین)، ’علم’ خواص و اسرار حروف، مدعیان وقوف بر این ’علم’ برای حروف طبایع (آتشی، آبی و خاکی) مرموز قائل بودند و چون اسماء مرکب از حروف است، همین طبایع و اسرار را در اسماء ساری میدانستند و مدعی بودند که بوسیلۀ حروف و اسماء میتوان در عالم طبیعت تصرف کرد، از صاحب نظران در سیمیا یا علم حروف و اسماءابن العربی و بونی را میتوان نام برد که نتیجه و ثمرۀ سیمیا را تصرف کردن نفوس ربانی در عالم طبیعت میدانستند به یاری اسماءالحسنی و کلمات الهی که از حروف ناشی میشود، (از دائره المعارف فارسی) : جادویی کردت کسی یا سیمیاست یا خلاف طبع تو از بخت ماست، مولوی، کیمیاسازیست چبود کیمیا معجزه بخش است چبود سیمیا، مولوی، ، بلاغت، فصاحت، (ناظم الاطباء)
سیماذه و آن سنگی باشد که چیزها را خصوصاً جواهر را بدان صیقل و جلا دهند. (آنندراج) (برهان). سنگی که بدان جواهر و چیزهای دیگر را صیقل کرده جلا دهند. (ناظم الاطباء). مصحف سمباده و سنباده است. رجوع به سنباده شود
سیماذه و آن سنگی باشد که چیزها را خصوصاً جواهر را بدان صیقل و جلا دهند. (آنندراج) (برهان). سنگی که بدان جواهر و چیزهای دیگر را صیقل کرده جلا دهند. (ناظم الاطباء). مصحف سمباده و سنباده است. رجوع به سنباده شود
اشاره کننده و رمزگوینده را خوانند، یعنی شخصی که چیزها را به ایما و اشاره خاطرنشان کند، (برهان)، رمزگوی، کنایه گوی، مثال گوی که به رمز و مثال مطلبی به مریدان تعلیم کند که فارسیان گویند زردشت حکیم در اظهار حقایق و ابراز دقایق این شیوه داشته، (آنندراج) (از انجمن آرا)، ظاهراً ازبرساخته های فرقۀ آذرکیوان است، رجوع به سیم شود
اشاره کننده و رمزگوینده را خوانند، یعنی شخصی که چیزها را به ایما و اشاره خاطرنشان کند، (برهان)، رمزگوی، کنایه گوی، مثال گوی که به رمز و مثال مطلبی به مریدان تعلیم کند که فارسیان گویند زردشت حکیم در اظهار حقایق و ابراز دقایق این شیوه داشته، (آنندراج) (از انجمن آرا)، ظاهراً ازبرساخته های فرقۀ آذرکیوان است، رجوع به سیم شود
یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آن چه مخالف عادت بود یا منع آن چه موافق عادت باشد
یکی از علوم خفیه و از علوم خمسه محتجبه قدماست و آن عبارت است از علم به اموری که انسان متمکن شود بدان از اظهار آن چه مخالف عادت بود یا منع آن چه موافق عادت باشد