جدول جو
جدول جو

معنی سیمان - جستجوی لغت در جدول جو

سیمان
از مصالح مهم ساختمانی که از ترکیب ۴۰ درصد خاک رس و ۶۰ درصد سنگ آهک در کوره های مخصوص ساخته می شود و مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدت کمی مانند سنگ سخت می شود
فرهنگ فارسی عمید
سیمان
سمنت، سیمان مصنوعی مخلوطی است از 40% خاک رس و 60% سنگ آهک، که آنرادر کوره های دواری می پزند، ظرفهای پخت سیمان استوانه های دواری هستند به ارتفاع 63 متر و بقطر 2/4 متر، سیمان با شعله های زغال گرم میشود و پس از درست شدن درظرفی میریزند و در آن سرد میگردد، سیمان طبیعی را از تکلس سنگ آهکی که 30-60% خاک رس داشته باشد بدست می آورند، ولی این نوع کم مصرف است، سیمان مسلح، سیمانی که آنرا با ریگ مخلوط کرده قالبهای چوبی که میله های آهنی دارد بریزند و در آن پس از انجماد استحکام بسیار می یابد و در ساختمانهای سنگی بکار رود، (فرهنگ فارسی معین)، ماده امید است بشکل گرد که یکی از مهمترین مصالح ساختمانی و اساساً مخلوط تشویه شدۀ سنگ آهک و خاک رس گرد شده است، و مخلوط آن با آب مانند سنگ سخت میشود، معروفترین سیمانها سیمان پرتلند است در معنی کلی لفظ سیمان اطلاق میشود بر هر یک از مواد گوناگونی که برای چسباندن مواد مختلف بکار میرود و بدین معنی آسفالت بطانه ها، لحیم و جز آنها را شامل میشود، برای ساختمان سیمان، سنگ آهک و رس (سنگ رستی) را گرد میکنند و کاملاً آنها را با هم مخلوط میسازند و در کورۀ دواری تشویه میکنند تا بصورت مادۀ خارجی و سنگ آسا درآید، چون این ماده را گرد کنند سیمان بدست می آید، در قرن 18 یکی از مهندسین انگلیسی بنام جان اسمیتون در تجدید بنای فانوس دریایی جزیره کوچک ادیستون در دریای مانش به این نتیجه رسید که در ساختن بناهایی که در آب سرپا بماند، آهک خالص بخوبی مخلوط آهک رس نیست، در سال 1824 میلادی جوزف اسپدین امتیاز ساختن نوعی سیمان را به ثبت رسانید که چون بتون ساخته شده از آن شبیه سنگهای ساختمانی طبیعی مستخرج از جزیره پورتلند بود که به سیمان پرتلند معروف شده است، (از دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
سیمان
دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، دارای 396 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
سیمان
فرانسوی ساخن سیمان مصنوعی مخلوطی است از خاک دواری سنگ آهک که آن را در کوره های دواری می پزند. ظرفهای پخت سیمان استوانه های دواری هستند به ارتفاع 63 متر و به قطر 4، 2 متر. سیمان با شعله های زغال گرم میشوند و پس از درست شدن در ظرفی میریزند و در آن سرد میگردد. سیمان طبیعی را از تکلیس سنگ آهکی که در 30- 60 درصد خاک رس داشته باشد به دست می آورند ولی این نوع کم مصرف است. یا سیمان مسلح. سیمانی که آن را با ریگ مخلوط کنند و در قالبهای چوبی که میله های آهنی دارد بریزند و آن پس از انجماد استحکام بسیار می یابد و در ساختمانهای سنگی به کار رود
فرهنگ لغت هوشیار
سیمان
سمنت، جسمی به صورت گرد که از مصالح مهم ساختمانی به شمار می رود که مخلوطی از خاک رس و سنگ آهک است که در کوره های مخصوص ساخته می شود، مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدتی کم مانند سنگ سخت می شود
تصویری از سیمان
تصویر سیمان
فرهنگ فارسی معین
سیمان
سمنت
متضاد: ساروج
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیمین
تصویر سیمین
(دخترانه)
نقره ای، سفید، روشن، ساخته شده از نقره، نقره ای
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
(پسرانه)
عهد، قول وقرار، عنوان اسامی مردان در فارسی دری، عهد، قرار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سامان
تصویر سامان
(پسرانه)
ترتیب، نظام، زندگی، سرزمین، ناحیه، روش کاری، صبر، آرام و قرار، نام مؤسس سلسله سامانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سلیمان
تصویر سلیمان
(پسرانه)
پر از سلامتی، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که خداوند اسرار بسیاری از علوم و فنون غریبه و زبان حشرات و پرندگان را به او آموخت و سپاهی از جن و انس در اختیارش قرار داد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سلمان
تصویر سلمان
(پسرانه)
نام یکی از صحابه پیامبر (ص) که از اهالی فارس (شهر آباده) بوده و جهت دیدن آخرین رسول خدا به مکه مهاجرت کرد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
(پسرانه)
یقین داشتن به درستی اندیشه یا امری، اعتقاد به وجود خداوند و حقیقت رسولان و دین
فرهنگ نامهای ایرانی
(طَ)
شبرم است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
جیوه زنبیق. یا سیماب آتش (آتشین)، خورشید. یا سیماب آتشین سر. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهمان
تصویر سهمان
جمع سهم، بهره ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمین
تصویر سیمین
از سیم ساخته، منسوب به سیم و نقره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمتن
تصویر سیمتن
دارنده بدن سفید، جوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیمبان
تصویر سیمبان
آن که مامور نگاهبانی سیم های برق تلگراف یا تلفن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیماء
تصویر سیماء
نشنه، نما
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر ارزسنگ روانگی روان شدن، بینی چک وینیزک (گویش گیلکی) روان شدن آب دماغ، سوزاک از بیماری ها روان شدن آب خون و غیره، جریان آب و جز آن روانی. شیره ای که از خرمای رسیده بچکد، نوعی دوشاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیقان
تصویر سیقان
جمع ساق، از ریشه پارسی ساگ ها ساغ ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سدمان
تصویر سدمان
پشیمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیفان
تصویر سیفان
دراز و باریک مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمان
تصویر سرمان
کلیزسیاه از خرفستران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرمان
تصویر سیرمان
یاقوت سرخ، حریر منقش و ملون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
میثاق، عهد، سوگند، الزام، ودیع، قرار داد، معاهده وعهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیمان
تصویر خیمان
بیم، بد دلی، ترفندگری
فرهنگ لغت هوشیار
برکت ها، قوت ها، توانائیها اعتماد کردن، زنهار دادن اعتماد کردن، زنهار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامان
تصویر سامان
لوازم زندگی، آراستگی و نظم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامان
تصویر سامان
انظباط، دیار، ترتیب، نظم، منطقه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیمین
تصویر سیمین
نقره یی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پیمان
تصویر پیمان
معاعده، عهد، قرار، قرارداد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سلیمان
تصویر سلیمان
کورش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایمان
تصویر ایمان
باور، باورداشت، گرایش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیماب
تصویر سیماب
آبق
فرهنگ واژه فارسی سره