- سیطره
- غالب گردیدن، تسلط یافتن، چیره گشتن
معنی سیطره - جستجوی لغت در جدول جو
- سیطره ((سَ طَ رَ یا رِ))
- چیره شدن، غلبه یافتن، تسلط، چیرگی
- سیطره
- چیرگی، غلبه، تسلط
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
پامچال فرنگی، گیاهی زینتی و نیز دارویی با گلهایی که در اواخر زمستان و اوایل بهار شکوفا می شوند و نوید دهنده بهار است
دام پزشکی ستور پزشکی
جنبنده، هرباسپ
گیاهی است از تیره مرکبان که زینتی است و دارای گلهای زیبای آبی متمایل به بنفش می باشد و کمی هم دارای بوی معطر است. این گل نسبت به سرما و رطوبت حساس است و معمولا آن را در گلخانه پرورش می دهند اخوین شرونه سینره
ستارگان هفتگانه، و کاروان
دام پزشکی، شغل و عمل دامپزشک، بیطره، محلی که در آن دربارۀ امراض جانوران مطالعه و تحقیق می کنند مثلاً دانشکدۀ دامپزشکی، رشته ای دانشگاهی که روش معالجۀ جانوران بیمار را تعلیم داده و دام پزشک تربیت می کند
هر جرم آسمانی که در مداری بیضی شکل می چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می کند، سیاراتی که به دور خورشید می گردند به ترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد یا تیر، زهره یا ناهید، زمین، مریخ یا بهرام، مشتری یا برجیس، زحل یا کیوان، اورانوس، نپتون و پلوتون، سیار، کاروان، قافله
شاه تره، گیاهی خودرو با گل هایش ریز خوشه ای قرمز رنگ که مصرف دارویی دارد
شهترج، شیترک، سرخیوس، هلیانه، شاه ترج، خامشه
شهترج، شیترک، سرخیوس، هلیانه، شاه ترج، خامشه
روش، طریقه
سهره، پرنده ای کوچک و خوش آواز با پرهای زرد و سبز