جدول جو
جدول جو

معنی سیستماتیک - جستجوی لغت در جدول جو

سیستماتیک
فرانسوی روشیک، دهنادیک، آماجیک
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
فرهنگ لغت هوشیار
سیستماتیک
دارای ساختار و ن ظام، نظام مند
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
فرهنگ فارسی معین
سیستماتیک
روشمند، سامان مند، قاعده مند، نظام مند، مدون، منسجم
متضاد: نامنسجم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سیستماتیک
منهجيٌّ
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به عربی
سیستماتیک
Systematic
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سیستماتیک
systématique
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سیستماتیک
ระบบ
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به تایلندی
سیستماتیک
نظامی
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به اردو
سیستماتیک
পদ্ধতিগত
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به بنگالی
سیستماتیک
系統的
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به ژاپنی
سیستماتیک
wa kimuundo
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سیستماتیک
sistematik
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سیستماتیک
סִיסְטֶמָּתִי
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به عبری
سیستماتیک
체계적인
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به کره ای
سیستماتیک
sistematis
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سیستماتیک
प्रणालीगत
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به هندی
سیستماتیک
systematisch
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به هلندی
سیستماتیک
sistemático
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سیستماتیک
sistematico
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سیستماتیک
sistemático
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سیستماتیک
系统的
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به چینی
سیستماتیک
systematyczny
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به لهستانی
سیستماتیک
систематичний
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سیستماتیک
systematisch
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به آلمانی
سیستماتیک
систематический
تصویری از سیستماتیک
تصویر سیستماتیک
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سینماتیک
تصویر سینماتیک
قسمتی از مکانیک که از تغییر مکان اجسام بر حسب زمان بحث می کند
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی واز شناسیک (واز حرکت) (صفت اسمی) بخشی از علم مکانیک که فقط از فواصل حرکات نسبت بهم بحث کند بدون آنکه علت هر حرکت در نظر گرفته شود علم الحرکات جنبش شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
Systematize, Systemize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
systematyzować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
систематизувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
systematisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
систематизировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
sistematizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سیستماتیک کردن
تصویر سیستماتیک کردن
sistematizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی