ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم، این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا (واژه فرهنگستان)، در فارسی نامی از نام های مردان
ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم، این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا (واژه فرهنگستان)، در فارسی نامی از نام های مردان
هر یک از دو حفره که در استخوان پیشانی قرار دارند، در ریاضیات یکی از نسبت های مثلثاتی که با علامت sin نشان داده می شود، در ریاضیات نسبت ضلع رو به روی زاویۀ حاده در مثلث قائم الزاویه به وتر، جیب
هر یک از دو حفره که در استخوان پیشانی قرار دارند، در ریاضیات یکی از نسبت های مثلثاتی که با علامت sin نشان داده می شود، در ریاضیات نسبت ضلع رو به روی زاویۀ حاده در مثلث قائم الزاویه به وتر، جیب
جاندار تک سلولی که در خارج از بدن موجودات زنده، هیچ گونه علائم حیاتی از خود نشان نمی دهد و عامل بیماری هایی چون فلج اطفال، سرخک و آنفولانزا است، برنامه ای کامپیوتری که باعث ایجاد اختلال در نرم افزار یا سخت افزار می شود
جاندار تک سلولی که در خارج از بدن موجودات زنده، هیچ گونه علائم حیاتی از خود نشان نمی دهد و عامل بیماری هایی چون فلج اطفال، سرخک و آنفولانزا است، برنامه ای کامپیوتری که باعث ایجاد اختلال در نرم افزار یا سخت افزار می شود
جیب، یکی از نسبتهای مثلثاتی و یکی از خطوط مثلثاتی، سینوس زاویۀ a یا قوس a را بعلامت a sin نمایش میدهند، بنابر تعریف در یک مثلث قائم الزاویه سینوس هر زاویۀ حاده عبارت است از نسبت ضلع مقابل آن زاویه به وتر، (از دائره المعارف فارسی)، بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس آن زاویه میگویند، (از فرهنگ فارسی معین)، رجوع به جیب در دائره المعارف فارسی و لغت نامه شود
جیب، یکی از نسبتهای مثلثاتی و یکی از خطوط مثلثاتی، سینوس زاویۀ a یا قوس a را بعلامت a sin نمایش میدهند، بنابر تعریف در یک مثلث قائم الزاویه سینوس هر زاویۀ حاده عبارت است از نسبت ضلع مقابل آن زاویه به وتر، (از دائره المعارف فارسی)، بطور کلی در هر مثلث قائم الزاویه نسبت ضلع روبروی زاویه را به وتر مثلث سینوس آن زاویه میگویند، (از فرهنگ فارسی معین)، رجوع به جیب در دائره المعارف فارسی و لغت نامه شود
شهر بسیار بزرگی است در جبل از ناحیۀ افریقا و مردم آن از خوارج اباضیه هستند. (از معجم البلدان). شهری است به افریقیه و اهل آن اباضیه هستند. (منتهی الارب)
شهر بسیار بزرگی است در جبل از ناحیۀ افریقا و مردم آن از خوارج اباضیه هستند. (از معجم البلدان). شهری است به افریقیه و اهل آن اباضیه هستند. (منتهی الارب)
دهی است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم، دارای 603 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، پنبه، باغات، انگور، انار و انجیر، شغل اهالی زراعت و بنای امام زاده ابراهیم قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان قهستان بخش کهک شهرستان قم، دارای 603 تن سکنه، آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، پنبه، باغات، انگور، انار و انجیر، شغل اهالی زراعت و بنای امام زاده ابراهیم قدیمی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
عامل بسیار کوچک زنده که غالباً سبب ایجاد عفونت و ناخوشی می شود، ویروس ها درحقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که به مناسبت کوچکی ابعادشان غالباً از صافیها نیز میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن می باشد، (فرهنگ فارسی معین)
عامل بسیار کوچک زنده که غالباً سبب ایجاد عفونت و ناخوشی می شود، ویروس ها درحقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که به مناسبت کوچکی ابعادشان غالباً از صافیها نیز میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن می باشد، (فرهنگ فارسی معین)
اسقیروس. یونانی ’اسکیروس’ (تهبج سرطانی). رجوع به اسقیروس شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به لغت یونانی هر ورم و آماس صلب و سخت. (برهان) (آنندراج). صلابت. (بحر الجواهر)
اسقیروس. یونانی ’اسکیروس’ (تهبج سرطانی). رجوع به اسقیروس شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). به لغت یونانی هر ورم و آماس صلب و سخت. (برهان) (آنندراج). صلابت. (بحر الجواهر)
دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران، دارای 329 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، لبنیات و عسل می باشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان برغان بخش کرج شهرستان تهران، دارای 329 تن سکنه، آب آن از چشمه سار، محصول آنجا غلات، لبنیات و عسل می باشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
نام کوهی در خطۀ قدیم پیریا از مقدونیه که در توازی ساحل غربی خلیج سلانیک واقع شده و بزعم افسانه پردازان یونانی مکان پریان موسه، از ارباب انواع فنون بوده است
نام کوهی در خطۀ قدیم پیریا از مقدونیه که در توازی ساحل غربی خلیج سلانیک واقع شده و بزعم افسانه پردازان یونانی مکان پریان موسه، از ارباب انواع فنون بوده است
پادشاه اپیر درقرن سوم و چهارم قبل از میلاد (رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1200 و ج 3 ص 2048، 2060، 2070، 2162، 2163 و 2281 شود، صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از سلاطین نامدار خطۀ قدیم اپیریعنی جهت طوسقه لق از آرناؤدستان بود، پدرش ایاکبد هنگام کودکیش درگذشت و عمویش نئوپتولم وی را پنهان کرد اما خالش گلاو کیاس حکمران ایلیریا یعنی کیغه لق وی را رهانید و بزرگ کرد، در سال 301 ق، میلادی در پانزده سالگی بطرفداری شوهرخواهرش دمتریوس پولیورکیت در جنگ با ایپسوس دلیری و دلاوری فوق العاده نشان داد، بعداً از جانب وی بعنوان گروگان بمصر رفت وآنجا با دختر بطلمیوس پادشاه کشور مذکور ازدواج کردو برای استرداد ملک موروث از پدرزن خود استمداد نمود، وی یک دستۀ کوچک از کشتیهای جنگی و مقداری وجه نقد بوی داد، پیروس در سنۀ 295 به اپیر داخل شد و عموی خود را در اثنای ضیافتی مقتول ساخت و تاج و تخت موروث را بازپس گرفت، در سال 291 مقدونی ها از وی استمداد کردند پیروس به این سرزمین آمد و کشور را متصرف شد، ولی بیش از هفت ماه نگهداری کردن نتوانست، در این میان تارنتین ها ازو استمداد و به ایطالیا دعوتش کردند، در سال های 280 و 279 قبل از میلاد به پیروزی هراکل و آسکولوم نایل شد و بر رومیان غالب آمد، گویند این مظفریت را مدیون فیلهائی بود که از مصر آورده و پیشاپیش لشکر قرار داده بود چونکه از نظارۀ آنها دهشت و وحشتی بزرگ برومیان دست داد و خود را باختند، پیروس بعداً روانۀ سیسیل شد و این جزیره را از تصرف کارتاژیها و یکدسته ملوک الطوایف بیرون آورد و بیش از یکسال حاکم بالاستقلال آنجا شد ولی بعداً بر اثر رنجش مردم از وی مجبور بترک آن دیار گشت و به ایتالیا عودت نمود، در سنۀ 275 کوریوس ونتائوس بر وی غالب آمد در این حال بدون اینکه از پیروزیهای سابق خویش استفادتی بکند بی لشکر و با دست خالی به اپیر بازگشت معهذا بعداز یکسال تمام مقدونیه را بسرزمین خویش الحاق کرد وبه خیال ضبط پلوپونس یعنی شبه جزیره موریس افتاد و اسپارت را دربندان نمود ولی نتوانست بگیرد، اما شهر آرگوس را گرفت در این حال پیرزنی خشتی از فراز بام بر سر وی زد و کارش را بساخت، پیروس مردی بغایت جسور و ماهر در رزم آزمائی ولی حریص و بی ثبات قدم بوده و لذا چنان که باید از جسارت و مهارت خود برخوردار نشده است، به پند و اندرزهای وزیرش که حکیمی موسوم به کینیاس بود گوش نمیکرده است، پولتارک که ترجمه حال وی را نگاشته گوید: زمانی که به ایتالیا رفت و بر رومیان پیروز آمد لشکریانش بوی گفتند: مانند عقابی بدشمنان هجوم آور شدی ! او در جواب گفت: ای عقابها! این شمایانید که مرا عقاب کردید، در زبان آرناؤد عقاب را اشکیپه گویند و اشکیپیتار (یعنی عقاب دار) نامی است که آرناؤدها بخود اطلاق نمایند، ظاهراً این کلمه از همان زمانها در افواه باقی مانده است و بر بیرق پیروس هم شکل عقاب نقش میکردنداین نیز احتمال دیگری است بر صحت این وجه تسمیه، ظاهراً لفظ پیروس و بتلفظ اصح در یونان باستانی پوروس هم تحریفی باشد از کلمه بور آرناؤدی که معنی دلیر و دلاور را افاده میکند، و نیز رجوع به پیرهوس شود
پادشاه اپیر درقرن سوم و چهارم قبل از میلاد (رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1200 و ج 3 ص 2048، 2060، 2070، 2162، 2163 و 2281 شود، صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از سلاطین نامدار خطۀ قدیم اپیریعنی جهت طوسقه لق از آرناؤدستان بود، پدرش ایاکبد هنگام کودکیش درگذشت و عمویش نئوپتولم وی را پنهان کرد اما خالش گلاو کیاس حکمران ایلیریا یعنی کیغه لق وی را رهانید و بزرگ کرد، در سال 301 قَ، میلادی در پانزده سالگی بطرفداری شوهرخواهرش دمتریوس پولیورکیت در جنگ با ایپسوس دلیری و دلاوری فوق العاده نشان داد، بعداً از جانب وی بعنوان گروگان بمصر رفت وآنجا با دختر بطلمیوس پادشاه کشور مذکور ازدواج کردو برای استرداد ملک موروث از پدرزن خود استمداد نمود، وی یک دستۀ کوچک از کشتیهای جنگی و مقداری وجه نقد بوی داد، پیروس در سنۀ 295 به اپیر داخل شد و عموی خود را در اثنای ضیافتی مقتول ساخت و تاج و تخت موروث را بازپس گرفت، در سال 291 مقدونی ها از وی استمداد کردند پیروس به این سرزمین آمد و کشور را متصرف شد، ولی بیش از هفت ماه نگهداری کردن نتوانست، در این میان تارنتین ها ازو استمداد و به ایطالیا دعوتش کردند، در سال های 280 و 279 قبل از میلاد به پیروزی هراکل و آسکولوم نایل شد و بر رومیان غالب آمد، گویند این مظفریت را مدیون فیلهائی بود که از مصر آورده و پیشاپیش لشکر قرار داده بود چونکه از نظارۀ آنها دهشت و وحشتی بزرگ برومیان دست داد و خود را باختند، پیروس بعداً روانۀ سیسیل شد و این جزیره را از تصرف کارتاژیها و یکدسته ملوک الطوایف بیرون آورد و بیش از یکسال حاکم بالاستقلال آنجا شد ولی بعداً بر اثر رنجش مردم از وی مجبور بترک آن دیار گشت و به ایتالیا عودت نمود، در سنۀ 275 کوریوس ونتائوس بر وی غالب آمد در این حال بدون اینکه از پیروزیهای سابق خویش استفادتی بکند بی لشکر و با دست خالی به اپیر بازگشت معهذا بعداز یکسال تمام مقدونیه را بسرزمین خویش الحاق کرد وبه خیال ضبط پلوپونس یعنی شبه جزیره موریس افتاد و اسپارت را دربندان نمود ولی نتوانست بگیرد، اما شهر آرگوس را گرفت در این حال پیرزنی خشتی از فراز بام بر سر وی زد و کارش را بساخت، پیروس مردی بغایت جسور و ماهر در رزم آزمائی ولی حریص و بی ثبات قدم بوده و لذا چنان که باید از جسارت و مهارت خود برخوردار نشده است، به پند و اندرزهای وزیرش که حکیمی موسوم به کینیاس بود گوش نمیکرده است، پولتارک که ترجمه حال وی را نگاشته گوید: زمانی که به ایتالیا رفت و بر رومیان پیروز آمد لشکریانش بوی گفتند: مانند عقابی بدشمنان هجوم آور شدی ! او در جواب گفت: ای عقابها! این شمایانید که مرا عقاب کردید، در زبان آرناؤد عقاب را اشکیپه گویند و اشکیپیتار (یعنی عقاب دار) نامی است که آرناؤدها بخود اطلاق نمایند، ظاهراً این کلمه از همان زمانها در افواه باقی مانده است و بر بیرق پیروس هم شکل عقاب نقش میکردنداین نیز احتمال دیگری است بر صحت این وجه تسمیه، ظاهراً لفظ پیروس و بتلفظ اصح در یونان باستانی پوروس هم تحریفی باشد از کلمه بور آرناؤدی که معنی دلیر و دلاور را افاده میکند، و نیز رجوع به پیرهوس شود
لاتینی به مانک زهر زهرک عامل بسیار کوچک زنده که غالبا سبب ایجاد عفونت ناخوشی میشود ویروس ها در حقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که بمناسبت کوچکی ابعادشان غالبا از صافی ها میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن میباشد
لاتینی به مانک زهر زهرک عامل بسیار کوچک زنده که غالبا سبب ایجاد عفونت ناخوشی میشود ویروس ها در حقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که بمناسبت کوچکی ابعادشان غالبا از صافی ها میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن میباشد