جدول جو
جدول جو

معنی سیرجا - جستجوی لغت در جدول جو

سیرجا
دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار، دارای 250 تن سکنه، آب آن از باران تأمین میشود، محصول آنجا غلات، ذرت، لبنیات، ساکنین از طایفۀ سردارزایی هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیرج
تصویر سیرج
شیره، روغن کنجد
فرهنگ فارسی عمید
(چَ مَ سِ)
دهی است از دهستان کوشک، بخش بافت شهرستان سیرجان که در 68 هزارگزی جنوب خاوری بافت بر سر راه مالرو زنجان به اسفندقه واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 69 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان با 903 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
زندان خانه. اسیرخانه:
نگار خانه چین است این، نه زلف و رخ است
اسیرجای دل است این، نه طرۀ گیسوست.
حیاتی گیلانی
لغت نامه دهخدا
(لِ صَ)
دهی است مرکز دهستان ده تازیان بخش مشیزشهرستان سیرجان، واقع در 87 هزارگزی جنوب خاوری مشیز سرراه فرعی راین - مشیز. ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای نواحی سردسیری. دارای 1710 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است. آب این ده از رودخانه و قنات میباشد و محصولات غلات و حبوبات و تریاک است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی قالیبافی با نقشه میباشد. راه فرعی است و دبستان دارد. مزارع ابراهیم آباد، کنیزآباد، تلخ آباد، جلال آباد، دولت آباد، باب کوچک جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(نِ سُ)
نام محلی است کنار راه کرمان و سیرجان میان کاروانسرای گلووبیدخیلی در یک میلیون و صد و دوهزار و سیصدگزی تهران
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ)
دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان که در 45 هزارگزی جنوب خاوری مشیز و 2 هزارگزی باختر راه فرعی بافت به مشیز واقع است. کوهستانی و سردسیر است و 60 تن سکنه دارد. آبش از قنات. محصولش غلاّت و حبوبات. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان، 155 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(چَ مَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 89 هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد و 3 هزارگزی شمال راه شوسۀ کرمان به سیرجان واقع است و 43 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش مرکزی شهرستان سیرجان با 100 تن سکنه. محصول آن غلات و حبوب و آب آن از قنات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(چَ)
دهی است از دهستان گوغر بخش بافت شهرستان سیرجان. در 40هزارگزی شمال باختر بافت، 519 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت است. دری کوئیه و نهنگ جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان. 67هزارگزی جنوب خاوری بافت. چهارهزارگزی خاور راه فرعی بافت به اسفندفه. سکنه 4 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. 56هزارگزی خاور سعیدآباد، سر راه مالرو بلورد به کمال آباد. سکنه 18 تن. مزارع اکبرآباد، شفگ، فریزن علیا و فریزن سفلی جزء این ده است. ساکنین از طایفۀ بچاقچی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان ده تازیان بخش مشیز شهرستان سیرجان. 65هزارگزی خاور بردسیر. سر راه مالرو چهارطاق. ده تازیان. سکنه 18تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. 10هزارگزی باختر سعیدآباد. سر راه مالرو کریم آباد به زیدآباد. سکنه 20 تن. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش بافت شهرستان سیرجان با 2394 تن سکنه. محصول آن غلات و حبوب و آب آن از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
دهی است از دهستان حشون بخش بافت شهرستان سیرجان که در 30 هزارگزی باختر بافت واقع است و 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اِ دَ / دِ)
دهی است از دهستان دشت آب بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در 26 هزارگزی جنوب بافت و 2 هزارگزی جنوب راه مالرو دشت آب به رابر. کوهستانی و سردسیر است. دارای 90 تن سکنه است و آب آن از قنات و رودخانه تأمین میشود. محصولش غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(دَ ی یِ)
ده کوچکی از دهستان خبر بخش بافت شهرستان سیرجان، واقع در 63 هزارگزی جنوب باختری بافت و دو هزارگزی جنوب راه فرعی خبر به دشت بر. کوهستانی و سردسیر. دارای 10 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
شهرستان سیرجان یکی از شهرستانهای استان هشتم کشور است، این شهرستان در باختر استان هشتم واقع شده و محدود است: از طرف شمال به شهرستان رفسنجان، از خاور به شهرستان بم، از جنوب به شهرستان بندرعباس و از باختر به شهرستان شیراز، شهرستان سیرجان طبق تقسیمات کشور از سه بخش بنام بخش مرکزی، بخش بافت، و بخش مشیز تشکیل شده است، حدود از شمال به شهرستان رفسنجان، از خاور به بخش بافت و از جنوب به بخش سعادت آباد، از باختر به بخش نیریز، از نظر طبیعی بر دو قسم است: الف - جلگه ب - کوهستانی، سازمان اداری بخش مرکزی از 8 بخش تشکیل شده است: 1- دهستان بلورد 6 آبادی و 2918 تن سکنه دارد 2- دهستان محمدآباد 14 آبادی و 1288 تن سکنه دارد 3- دهستان پاریز 51 آبادی و 11795 تن سکنه دارد 4- دهستان قهستان 17 آبادی و 3549 تن سکنه دارد 5- دهستان ابراهیم آباد 28 آبادی و 1633 تن سکنه دارد 6- دهستان زیدآباد 23 آبادی و 6884 تن سکنه دارد 7- دهستان سعدآباد 31 آبادی و 16068 تن سکنه دارد 8- دهستان کوه پنچ 48 آبادی و 3954 تن سکنه دارد، مرکز بخش شهر کوچک سعیدآباد است، این بخش از 272 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن 45089 تن است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)، رجوع به نزههالقلوب صص 140- 188، معجم البلدان و جغرافیای سیاسی و طبیعی کیهان شود
لغت نامه دهخدا
منسوب است به سیرجان که از بلاد کرمان میباشد، (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(کُ نَ)
طایفه ای از ایل بچاقچی کرمان. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 295)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان قهستان بخش مرکزی سیرجان. 25هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد. سر راه شوسه کرمان به سیرجان. جلگه. سردسیر. سکنه 100 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
دهی است از دهستان خبر بخش بافت شهرستان سیرجان که در 75 هزارگزی جنوب باختری بافت و 3 هزارگزی جنوب راه فرعی دشت بر به خبر واقع است. ناحیه ایست کوهستانی و سردسیر دارای 50 تن سکنه. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
دهی است ازد هستان رابر بخش بافت شهرستان سیرجان که در 42 هزارگزی شمال خاوری بافت بر سر راه مالرو گنجیان و شیرینک واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان صوغان بخش بافت شهرستان سیرجان که در 189 هزارگزی جنوب خاوری بافت بر سر راه فرعی کهنوج و دولت آباد در جلگه واقع است، ناحیه ای است گرمسیر دارای 100 تن سکنه و آب آنجا از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و حبوب و شغل مردمش زراعت و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(ی یَ)
دهی است از دهستان حشون بخش بافت شهرستان سیرجان که در 30 هزارگزی شمال باختری بافت و 3 هزارگزی شمال راه فرعی بافت به سیرجان واقع است و 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سَ بَ)
ده کوچکی است از دهستان کوشک بخش بافت شهرستان سیرجان، که در 75 هزارگزی جنوب خاوری بافت و 6 هزارگزی خاور راه فرعی بافت به اسفندقه واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اردسیرجان
تصویر اردسیرجان
پارسی تازی گشته اردشیرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرجانی
تصویر سیرجانی
منسوب به سیرجان از مردم سیرجان اهل سیرجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرج
تصویر سیرج
پارسی تازی گشته شیرج روغن کنجد روغن کنجد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره پامچال که در اروپای مرکزی در در نواحی آلپ میروید. برگهایش از پایین ساقه جدا میشوند و گلهایش صورتی رنگ و پیوسته جام میباشند. توضیح در برخی کتب این گیاه را جزو تیره پیچکیان ذکر کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسیرجای
تصویر اسیرجای
بندی خانه زندان بندگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرجان
تصویر سیرجان
سیرگان
فرهنگ واژه فارسی سره