معنی سیربییج - جستجوی لغت در جدول جو
سیربییج
نوعی خورشت محلی با سیر تازه
ادامه...
نوعی خورشت محلی با سیر تازه
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سیرایی
سیری: گرگی بود که از پاره کردن و خوردن سیرابی نداشت. (صبحی افسانه های کهن 108: 2)
ادامه...
سیری: گرگی بود که از پاره کردن و خوردن سیرابی نداشت. (صبحی افسانه های کهن 108: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
سیوبینج
شالی نرسیده، شالی خوشه نداده
ادامه...
شالی نرسیده، شالی خوشه نداده
فرهنگ گویش مازندرانی
سیرایی
از روی شکم
ادامه...
از روی شکم
فرهنگ گویش مازندرانی